تاریخ‌گذاری حدیث «لن یفلح قوم ولّوا امرهم امرأة» بر اساس روش تحلیل متن و اسناد - صفحه 24

است. با چنین فرضی، اولین جاعل در اسنادِ احمد و طیالسی، عیینة بن ‌عبد الرحمن و در اسناد بقیه، حسن بصری است.

پذیرشِ آن که حسن بصری حدیث را برساخته و برای شاگردان خود حُمید، عوف و اسماعیل بن مسلم نقل کرده باشد، بعید نیست؛ زیرا وی، چنان که در کتب حدیثی آمده است، جایگاه مقبولی در نقل حدیث ندارد؛ لکن آن‏چه در باره وی گفته شده، تدلیس است۱ و تدلیس با جعل و برساختنݨݨݨْ یک‌سان نیست؛ افزون بر آن که در اسناد احمد و طیالسی، بدون حضور حسن بصری، عین حدیث آمده است.

به بیان دیگر، اگر تاریخ ظهور حدیث را زمان حسن بصری (تابعی) فرض کنیم و معتقد باشیم حسن بصری به صورت روش‌مندی سند روایت را با افزودن مرجع قدیمی‌تر، مثل ابو بکره، ترقی داده و نام پیامبر را بر سند اضافه کرده است _ که شاخت این کار را «رشد وارونه سند» می‌نامد۲ _ باید پرسید این جعل شاخ و برگ اضافی برای سند روایت به چه منظوری صورت پذیرفته است که وی می‌خواسته بر این حقیقت سرپوش نهد که نقل آن روایت از وی نیست و به صحابی مشهورتری برمی‌گردد؟ به سختی می‌توان پذیرفت که حسن بصری چنین کرده باشد؛ زیرا یا او می‌خواسته نظریه‌ای فقهی ارائه دهد و نیازمند پشتوانه‌ای از سنت بوده است و جهت ارائه نظریه خود با سند معتبر، مجبور به جعل این سند شده است که قابل قبول نیست؛ زیرا حسن بصری کمتر به نظریه‌پردازی‌های فقهی در کتب رجالی شناخته شده است؛ یا تحت تأثیر شرایط اجتماعی بصره، برای مذمت کردن زنان به دنبال سندی قاطع‏تر بوده است. گر چه وی، از نظر برخی کتب رجالی، مدلّس بوده۳ است، ولی شهرت وی در تصوف و زهدݨݧݧݧْ مانع از پذیرش این امر است که وی به دنبال نظریه‌پردازی‌های ویژه‌ای، به خصوص در مباحث فقهی و نیز در بحث زنان باشد.

نیز اگر عیینه، راوی طیالسی و احمد، جاعل حدیث بوده و ناقل حدیث جعلی به ابو داود طیالسی و فرزندش یحیی باشد، در حالی که کتب رجالی، یحیی و پدرش را ثقه معرفی کرده‏اند،۴ با نقل حسن بصری چگونه می‌توانسته یک‌سان‌ و هماهنگ باشد؟

از دیگر روی، این سند در مسند الطیالسی و مسند احمد بن حنبل، از طریق عبد الرحمن‌ بن جوشن آمده است و اینان در منابع رجالی از راویان ابی ‌بکره معرفی

1.. ارواء الغلیل، ج۸، ص۱۰۹.

2.. حدیث اسلامی، ص۵۰.

3.. ارواء الغلیل، ج۸، ص۱۰۹.

4.. همان.

صفحه از 42