مينمايد براي اين که معناي صحيح آن حديث را در يابد، بايد به دنبال جمعآوري احاديث ديگري باشد که به نحوي با حديث مورد پژوهش، ارتباط داشته باشد؛ چرا که در فرايند نقل حديث، بسيار اتّفاق ميافتاده که مطلبي به دليل وجود قرينه در نزد راوي، از روايت حذف شده ولي توسّط راوي ديگر همان قرينه ذکر شده و جمعآوري و توجّه به اين گونه قراين، موجب راهنمايي حديثپژوه به دريافت معناي صحيح از روايت ميشود. و حتي در بعضي روايات، معاني متضادّ حديث يا مصاديقي از معناي مطرح شده در حديث مورد بحث و يا موارد ديگري ذکر شدهاند که توجّه به آنها فهم صحيح از روايت را منجر ميشود.
اين روش، از گذشته در نزد فقيهان شيعه وجود داشته و ايشان به صرف نظر به يک روايت، حکم به مضمون آن نميکردهاند، بلکه با تشکيل خانواده حديث که همان نقلهاي مختلف روايت است و با در نظر گرفتن تمامي روايات، معناي مورد نظر را از حديث کشف و طبق آن حکم ميکردهاند.
سيره حديثنگاري محدّثان متقدّم شيعه نيز بر اين نکته گواه است که ايشان نيز خود را موظّف به اين کار ميدانستهاند امّا در زمان متأخّر اين نکته بالاخص در مورد روايات غير فقهي، غفلت شده است. به طوري که بسيار مشاهده ميشود که شخصي فقط با ديدن يک روايت و بدون در نظر گرفتن قراين متعدّد معينکننده معناي واقعي آن روايت، دست به ترجمه و توضيح روايت ميزند و همين امر در برخي موارد موجب اشتباه ميگردد.
گروهي از روايات موجود در منابع حديثي شيعه، احاديثي است که در آن بيان شده است که «احاديث ائمّه، صعب و مستصعب است».
در اين جا، ضمن بررسي طرق مختلف نقل اين روايات و تشکيل خانواده حديث و بيان نظرات شارحان در بيان مراد از اين روايات، سعي خواهد شد تا با استفاده از قراين درونمتني و برونحديثي، مراد صحيح از اين روايات بيان شود.
نقلهاي مختلف حديث صعب و مستصعب
مضمون اين روايات، با تعابير مختلفي نقل شده است ولي ميتوان آنها را به دو شيوه تقسيم کرد:
الف. بر اساس عبارت اوّل روايات:
1.انّ أمرنا صعب و مستصعب.
2.انّ حديثنا صعب و مستصعب.
3.انّ علم العلماء، صعب و مستصعب.
ب. بر اساس ادامه عبارت پيشگفته: