«مستصعب» نيز در معناي فعلي خود، اگر لازم استعمال شود به معناي صعب شدن و غير قابل تحمّل يافتن شيئي است ( اقرب الموارد؛ المصباح المنير) امّا در معناي اسمي، به هر آن چه که غير قابل تحمّل باشد گويند که در نتيجه همان معناي صعب را افاده ميکند ( العين). و در بعضي منابع، آن را مبالغه از صعب دانستهاند و عدّهاي ديگر صعب را آن چه في نفسه غير قابل تحمّل است گفته و مستصعب را آن چه مردم آن را غير قابل تحمّل ميشمارند ذکر کردهاند (مرآة العقول).
«احتمال» به معناي مادّه ثلاثي خود، يعني حمل است ( المصباح المنير) و حمل به معناي سبک و قليل انگاشتن و بلند کردن چيزي است. به عنوان مثال، وقتي عرب ميگويد که فلان شئ را بر پشتش حمل کرد، يعني آن شئ را سبک انگاشت و بلند کرد (مقاييس اللغة؛ اقرب الموارد). در نتيجه وقتي مفعول حمل، يک امر معنوي، مانند مطلبي اعتقادي و يا از اين قبيل موارد باشد و گفته شود که فلاني آن مطلب را حمل کرد، يعني آن مطلب را بزرگ و غير قابل باور ندانسته و آن را قبول و باور کرده و به همراه ديگر اعتقادات خود ميپذيرد.
با توجّه به قول لغتدانان، معناي روايت اين است که در ميان روايات اهل بيت سخناني وجود دارد که قابل تحمّل و پذيرش براي همگان نيست و فقط سه دسته از مردم ميتوانند آنها را بپذيرند و قبول کنند.
اين معنا با نظر آن محدّثاني که به عنوان گروه دوم و سوم نام برده شدند، سازگاري دارد ولي مدّعاي آن دسته که سخنان ائمه را داراي بطون متعدّد فرض کرده و معتقدند که فهم آن مطالب براي همگان ميسّر نيست، با استعمال لغوي تطابق کامل ندارد؛ زيرا از لحاظ منطقي آن چه مشکل الفهم باشد با آن چه غير قابل تحمّل است، رابطه عموم و خصوص من وجه دارد نه تطابق؛ چه بسا مطلبي قابل فهم براي همگان باشد ولي آن را قبول نکنند. مانند ولايت امير المؤمنين عليه السلام که کسي در فهم معنا و منظور از ولايت امير المؤمنين دچار مشکل نيست، ولي بسياري از مردم از قبول آن سر باز ميزنند. اين مثال، طبق معناي لغوي، جزو مصاديق صعب و مستصعب است ولي از نظر گروه اوّل از محدّثان، جزو اين احاديث نيست؛ زيرا مشکل الفهم نيست.
علّت اين که اين گروه، صعب و مستصعب را به معناي مشکل الفهم دانستهاند اين است که در زبان فارسي، صعب را به مشکل معنا ميکنند و هر کلام مشکلي را که فهمش احتياج به تفکّر و تعمّق دارد، کلام صعب ميگويند. ولي در زبان عربي، معناي دقيقتري مورد نظر است و صعب را غير قابل تحمّل معنا ميکنند. همين اختلاف بين زبان پارسي و عربي، باعث به اشتباه افتادن بعضي از محدّثان شده است.
بنا بر اين، مدّعاي گروه اوّل از محدّثان، مؤيد لغوي نخواهد داشت مگر اين که از ادلّه شرعي همچون روايات، چنين مطلبي استفاده بشود.