بررسي روايات صعب و مستصعب
1. روايات با تعبير «انّ أمرنا صعب و مستصعب»
امير مؤّمنان علي عليه السلام ميفرمايد:
لَا يَقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلَي أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ الْـحجَّةِ فِي الْأَرْضِ، فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ. وَ لَا يَقَعُ اسْمُ الِاسْتِضْعَافِ عَلَي مَنْ بَلَغَتْهُ الْـحجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُهُ. «إِنَّ أَمْرَنَا، صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ امْتَحَنَ الله قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لَا تَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ». أَيُّهَا النَّاسُ، سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا؛
هجرت بر كسي تحقّق پيدا نكند جز به شناسائي حجّت در روي زمين، بلكه هر كس حجّت خدا را شناخت و به او اقرار و اعتراف كرد، مهاجر است. و كسي كه خبر حجّت (خدا) به او رسيده و گوشش نامش را شنيده و آن را در دل نگهداشته، نبايد از ضعفا و ناتوانش ناميد. معرفت و شناسايي ما، كاري است بسيار صعب و مستصعب كه پذيراي آن نيست جز مؤمني كه خداوند دلش را به ايمان آزموده باشد. و نگهدارنده احاديث ما نيست مگر سينه ها و خردهايي كه امانتپذير و پابرجايند. اي مردم، از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد؛ چرا كه من به راههاي آسمان از راههاي زمين داناترم؛ پيش از آن كه فتنه (بني اميه) پايش را بلند سازد و گام بر مهار خويش نهد، و عقول اهلش را از بين ببرد. ( نهج البلاغه، ص ۲۸۱)
در اين روايت، امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد كه اسم مهاجر بر كسي كه به دنبال يافتن حقيقت و دين حق ميباشد، صدق نخواهد كرد مگر آن كه امام و حجّت خدا در روي زمين را بشناسد و كسي كه حجّت را بشناسد و آن را قبول كند، مستضعف نخواهد بود. سپس امام جمله «انّ أمرنا صعبٌ مستصعبٌ» را ميفرمايد كه در زبان عربي، اين جمله، نقش علّت را براي ما قبل افاده ميكند. پس عبارت به اين معناست كه معرفت حجّت تا اين مرتبه مهم است كه با وجود چنين معرفتي و قبول آن، يك فرد، مهاجر في سبيل الله محسوب شده و با عدم آن، عدم مهاجرت صادق خواهد بود. و علّت آن در اين است كه امر معرفت امام و شناخت جايگاه و كمالات ايشان كه خارج از وسع غير ايشان است، به قدري براي مردم غير قابل باور و غير قابل تحمّل است كه فقط انسان مطيع و بنده خدا كه خداوند قلبش را براي ايمان امتحان كرده باشد، ميتواند آنها را بپذيرد و قبول كند ( اختيار مصباح السالكين، ص443).
در نتيجه، روشن است كه در اين روايت، سخني در باره بيان معارفي كه خارج از فهم توده مردم باشد و در مورد فضايل حضرات نيز نباشد، نيست؛ زيرا در اين صورت