أَمْضَي مِنْ سِنَانٍ، يَطَأُ عَدُوَّنَا بِرِجْلَيْهِ وَ يَضْرِبُهُ بِكَفَّيْهِ. وَ ذَلِكَ عِنْدَ نُزُولِ رَحْمَةِ الله وَ فَرَجِهِ عَلَي الْعِبَادِ ( بصائر الدرجات ، ص 24).
تا اين جا واضح شد که در نقلهايي که «انّ احاديثنا، صعب مستصعب» با عبارت «لا يحتمله الا ملک مقرّب او نبي مرسل او عبد امتحن الله قلبه للايمان» آمده، معناي اوّل، مورد نظر نيست، بلکه دو معناي ديگر مورد نظر است.
احاديث با عبارت «لايحتمله ملک مقرّب و لا بني مرسل»
أبي ـ رحمة الله ـ قال: حدّثنا أحمد بن إدريس، عن الحسين بن عبد الله، عن محمّد بن عيسي بن عبيد، عن بعض أهل المدائن ، قَالَ: كَتَبْتُ إِلَي أَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام: رُوِيَ عَنْ آبـَائِكُمْ: «أَنَّ حَدِيثَكُمْ، صعْبٌ مسْتَصْعَبٌ، لَا يَحْتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ مُمْتَحَنٌ». قَالَ: فَجَاءَهُ الْـجوَابُ: إِنَّـمَا مَعْنَاهُ: أَنَّ الْـمَلَكَ لَا يَحْتَمِلُهُ حَتَّي يُخْرِجَهُ إِلَي مَلَكٍ مِثْلِهِ وَ لَا يَحْتَمِلُهُ نَبِيٌّ حَتَّي يُخْرِجَهُ إِلَي نَبِيٍّ مِثْلِهِ وَ لَا يَحْتَمِلُهُ مُؤْمِنٌ حَتَّي يُخْرِجَهُ إِلَي مُؤْمِنٍ مِثْلِهِ. إِنَّـمَا مَعْنَاهُ: أَنَّهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فِي قَلْبِهِ مِنْ حَلَاوَةِ مَا هُوَ فِي صَدْرِهِ حَتَّي يُخْرِجَهُ إِلَي غَيْرِهِ ؛
محمّد بن عيسي بن عبيد، از شخصي از مردم مداين نقل نموده كه: به أبو محمّد، امام يازدهم عليه السلام نوشتم: از أجداد بزرگوار شما عليهم السلام براي ما روايت شده كه فرموده اند: براستي، حديث شما، صعب و مستصعب است، آن گونه كه نه فرشته مقرّب و نه پيغمبر مرسل، و نه مؤمني كه خدا دلش را به ايمان آزموده، هيچ يك تاب تحمّل آن را ندارند. گويد: پاسخي برايش آمد بدين گونه: همانا، معناي آن اين است كه فرشته در باطن خويش آن را نگه نمي دارد تا به فرشته اي مانند خود عرضه كند، و پيغمبر آن را تحمّل نمي كند تا به پيغمبر ديگري مانند خود رساند، و مؤمني آن را اندوخته نمي سازد تا به مؤمن ديگري مانند خود دهد. يعني، در قلبش شيريني آن چه را كه در سينه دارد، نگه نمي دارد تا به غير خود برساند (معاني الأخبار، ص ۱۸۸).
در اين روايت، حضرت معناي عبارت وارد شده را توضيح داده که آن سه دسته، حديث صعب مستصعب را تحمّل نميکنند و به فرد ديگري نميرسانند مگر اين که به فردي همانند خود ميگويند که او هم قابليت تحمّل را دارد. بنا بر اين، اين که بعضي تصوّر کردهاند که عبارت «لايحتمله ملک مقرّب و لابني مرسل و لا عبد ممتحن» اين را ميفهماند که سخناني از معصومان وجود دارد که حتي اين سه دسته هم آن را نميفهمند و در نتيجه، مراتب مختلف بودن فهم کلمات حضرات را استفاده کردهاند، برداشت غلطي از روايت است که با توضيح خود حضرات منافات دارد؛ زيرا کلام معصوم اين را ميفهماند که آن 3 دسته، آن مطالب را ميفهمند و قبول دارند، ولي آنها را بر کسي غير از