معناشناسي روايات صعب و مستصعب - صفحه 124

اين كه رسول خدا صلي الله عليه و آله آن دو را با هم برادر كرده بود. پس در باره مردم ديگر چه گماني مي بريد؟ به راستي، علم علماء، دشوار و سخت‌گير است، تحمّل آن را ندارد جز پيغمبر مرسل يا
فرشته مقرّب يا بنده اي كه خدا دلش را به ايمان آزموده است. ( الكافي، ج 1،
ص 401)
پس فرمود: همانا سلمان، از علما است، چون مردي است از خاندان ما و از اين رو، او را در رديف علما ياد كردم.
در اين روايت نيز صحبت از نفهميدن نيست، بلکه حتي اگر ابوذر بفهمد که در درون سلمان چيست، باز او را تکفير مي‌کند. و اين به خاطر اين است که سلمان مقاماتي و کمالاتي دارد که ابوذر در قبول کردن آن‌ها دچار مشکل است. و حتي فقره آخر روايت که مي‌گويد: «انّما صار سلمان من العلماء لانّه امرؤ منّا اهل البيت فلذلک نسبته الي العلما» بيان‌گر ارتباط معنايي اين روايات با روايات احاديث صعب مستصعب است؛ زيرا حضرات، سلمان را در رديف خود جاي داده‌اند و لذا به جاي عبارت «انّ علم العلماء صعب مستصعب» مي‌توان «انّ حديث سلمان، صعب مستصعب» قرار داد و معنا کرد. در نتيجه، در اين روايت نيز معناي اوّل، مورد نظر نيست.

ارتباط معنايي گروه دوم و سوم

نکته‌اي که در مورد دو معناي دوم و سوم، يعني ولايت، مقامات و کمالات حضرات، بايد بيان کرد اين که معناي دوم، مصداق اتم و اکمل معناي سوم است؛ زيرا ولايت حضرات، بالاترين مصداق مقامات و کمالات آنهاست. لذا مي‌توان گفت که تمامي روايات حديث صعب و مستصعب، معناي سوم را مورد نظر دارند و در آن رواياتي هم که ولايت بخصوص ذکر شده است، از باب بيان مصداق اتم و اکمل است و اين دو معنا، با هم منافاتي نخواهند داشت.

فضاي تقيّه، قرينه‌اي در فهم مراد

نکته ديگر اين که در تمامي احاديث اين باب، فضاي تقيه و دستور به پنهان کردن احاديث و امر (مگر براي هم‌کيشان و کساني که قبول مي‌کنند) به چشم مي‌خورد؛ اگر منظور، فضايل حضرات نباشد بلکه حديث‌هاي غير قابل فهم و يا مشکل الفهم باشد، نبايد اين گونه فضاي تقيه در آن‌ها به چشم بخورد؛ زيرا در تعاليم ديگر حضرات داريم که:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْـرٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الله عليه السلام: أَنَّ رَسُولَ الله صلي الله عليه و آله خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ، فَقَالَ: نَضَّرَ الله عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا. فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِ

صفحه از 127