بحثی در باره راه نیافتن روایت «أفضل الأعمال انتظار الفرج» در گفتمان مهدویت اهل سنت - صفحه 96

دارند و ثوابی که فرد صابر از این صبر خود به اجر می‌برد.

یک سده بعد و در سده چهارم قمری، ابو علی مُحَسِّن تنوخی (م384 ق)، ادیب و قاضی مشهور بغداد در کتاب الفرج بعد الشدة، نقلی از روایت «أفضل الأعمال انتظار الفرج» را از امیرالمؤمنین _ علیه السلام _ ذیل بابی با عنوان «اقوال الحکماء فی الصبر» جای داده است. ۱ عنوان باب به خوبی گویای آن است که تنوخی با سخن امیرالمؤمنین _ علیه السلام _ معامله سخنی حکمت‌آمیز در باب صبر کرده که صاحب سخن، مخاطب خود را به صبر و شکیب بر ناملایمات پند می‌دهد. این بافت، خوانش‌گر اهل سنت را _ که با روایت مورد نظر ما مواجه می‌گردد _ به سمت خوانش اخلاقی سوق می‌دهد. بررسی برخی منابع دیگر روایی اهل سنت _ که در سده‌هایی پس از سده پنجم نگاشته شده‌اند _ نشان می‌دهد که در آنها نیز روایت مورد نظر ما، کاربردی مشابه آنچه تاکنون گفته‌ایم، داشته است.۲

اما در متون تفسیری نیز می‌توان کاربردی را برای این روایت جست؛ چه مفسر، آن گاه که تصمیم دارد روایت مورد بحث را ذیل آیه‌ای به کار گیرد، با خوانشی که از روایت دارد، و با اعطای مکانی به آن در تفسیرش، یعنی آوردن آن ذیل یک آیه، به روایت بافتی را داده است. این در مقیاس آثار روایی به آن ماند که محدث، روایت مورد بحث را با گروهی دیگر روایات ذیل بابی آورده و نامی ‌برای آن برگزیند. در این‌جا به ذکر دو مثال از منابع تفسیری اکتفا می‌کنیم:

در سده نهم قمری شاهدیم که جلال الدین سیوطی در تفسیر روایی خود با عنوان الدر المنثور نقل‌های متعددی از روایت مورد بحث را ذیل آیه 32 سوره نساء می‌آورد. قابل توجه‌ترین نقلی که وی می‌آورد، دارای این لفظ است: «سلوا الله من فضله فانه یحب ان یسأل، و ان من افضل العبادة انتظار الفرج». ۳ او با توجه به بافتی که به نقل‌هایی

1.الفرج بعد الشدة، ج۱، ص۱۹.

2.. برای نمونه ر.ک: ادب الدنیا و الدین، ج۱، ص۲۷۰؛ احیاء علوم الدین، ج۱، ص۳۱۲؛ الفروع، ج۲، ص۱۸۸؛ مجمع‌الزوائد، ج۱۰، ص۲۲۱-۲۲۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۵۲؛ الآداب، ج۳، ص۴۵. از میان تمام آثار روایی اهل سنت در تمام ادوار تاریخی، ما توانسته‌ایم تنها عالمی حنفی با نام قندوزی بلخی (م۱۲۴۹ق) را _ که از اهل تصوف بوده _ بیابیم که روایت «أفضل الأعمال انتظار الفرج» را همانند شیعیان فهم کرده است: «أی انتظار الفرج بظهور المهدی سلام الله علیه» (ینابیع المودة، ص۵۹۲). از آنجا که می‌دانیم اهل تصوف به امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان همانند شیعیان توجه و دلبستگی نشان می‌داده‌اند، این خوانش شیعی‌گون را نمی‌توان در عداد خوانش‌های اهل سنت به شمار آورد. به لحاظ نظری می‌گوییم که این خوانش بیرون از گفتمان تفسیری اهل سنت از روایت مورد نظر است. نگاه کنید: بخش پنجم نوشتار حاضر.

3.الدر المنثور، ج۲، ص۱۴۹.

صفحه از 107