مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» - صفحه 75

رابطه معنادار میان عقل، نفس و قوای نفسانی _ که در سطور پیشین شرح آن آمد _ تصریح بر معنای خاصی از عقل نکرده است، در مواردی هر دو معنا را محتمل دانسته، در یک مورد عقل را قوه نفسانی معرفی نموده، در یک مورد عقل را به عقل نظری و عملی معنا کرده و در یک مورد عقل را به معنای جوهر مجرد از ذات و فعل دانسته است؛ به عنوان مثال، در شرح روایت اول از کتاب عقل و جهل که امام باقر علیه السلام می‏فرماید:

لما خلق الله العقل استنطقه.‏..

در تعریف عقل می‏آورد:

یعنی نفس ناطقه.

و پس از ارائه توضیحات در مورد ویژگی‏های نفس تعریف دیگری از عقل ارائه داده و اضافه می‏کند:

و گاهی عقل بر جوهر مفارق از ماده در ذات و فعلش اطلاق می‏گردد.

و نهایتاً در شرح روایت تصریح بر معنای خاصی نمی‏کند.

وی در شرح روایت دوم، در داستان هبوط جبرئیل و مخیر ساختن آدم علیه السلام بر انتخاب یکی از سه امر عقل، حیا و دین و انتخاب عقل توسط آدم، عقل را به قوه نفسانی مدرِک اشیا معرفی می‏کند.۱

همچنین، در شرح روایت سوم۲ آنجا که از امام صادق علیه السلام سؤال می‏شود:

ما العقل؟

و امام علیه السلام پاسخ می‏فرماید:

ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان.

ملاصالح ابتدا به تعریف عقل نظری و عملی اشاره کرده و در توضیح پاسخ امام
علیه السلام به سؤال فردی که پرسید عقل چیست؟ معتقد است که امام _ علیه‌السلام _ به بیان خواص عقل نظری و عملی پرداخته است؛ چرا که با عقل نظری معارف الهی و احکام شرعی و اخلاق حسنه درک می‏شود و با عقل عملی اعمال شکل می‏گیرد و ظاهر و باطن مهذب می‏شود و با علم و عمل است که عبادت خداوند و اکتساب جنت

1.. همان، ص۷۸.

2..‏ همان، ص۸۰.‏

صفحه از 92