حاصل میشود.
سپس دو احتمال دیگر را در معنای حدیث وارد دانسته و میگوید که ممکن است منظور امام علیه السلام بیان خواص نفس یا خواص عقل مجرد باشد و چنین میآورد:
ممکن است که اشاره به عقل هم به معنای اول و هم دوم باشد؛ چرا که مقتضای نفس از حیث تجرد و عدم معارضه اوهام و سایر قوای بدنی و مقتضای جوهر نورانی مجرد از شوائب ماده از جهت اشراقاتش بر نفس عبادة الرحمان و اکتساب الجنان است.
در شرح حدیث چهاردهم (جنود عقل و جهل) آن جا که امام صادق علیه السلام میفرماید:
ان الله خلق العقل و هو اول خلق من الروحانییین.
ملاصالح عقل را به جوهر مجرد انسانی معنا کرده و چنین میآورد:
معنا این است که عقل یعنی جوهر مجرد انسانی اولین مبدعات و مقدم بر غیرش از ممکنات است.
نکته قابل تأمل، آن که به نظر میرسد منظور از عبارت «جوهر مجرد انسانی» همان نفس باشد؛ اما ادامه توضیحات ملاصالح (اولین مبدعات و مقدم بر غیرش از ممکنات) دلالت بر این موضوع دارد که منظورش از عبارت، همان عقل مجرد در ذات و فعل است؛ چرا که وی در شرح حدیث اول نیز حدیث جنود عقل و جهل (همین حدیث چهاردهم) را به عنوان نمونه و مثال برای این معنا از عقل (عقل مجرد در ذات و فعل) معرفی میکند.
البته باید دانست که این عبارت ملاصالح کاملاً برگرفته از شرح میرداماد بر این روایت است؛ چرا که وی این گونه مینویسد:
یعنی خداوند سبحان جوهر عقل مجرد انسانی را از نورش خلق کرد و آن اولین مخلوق از روحانیین است و مراد از آن در اینجا اولین مبدعات از انوار عقلی است.۱
بنا بر این، بر اساس تفکر میرداماد _ که ملاصالح نیز تابع آن است _ جوهر عقل مجرد انسانی همان اولین خلق از روحانیین است.
1.. التعلیقة علی اصول الکافی، ص۴۱.