مییابیم که احتمال نقل به معنا در دسته دوم بسیار بیش از دسته اول است. و این نکته میتواند به همراه نکات دیگری (مثل منافات روایت با روایات روات دیگر و یا احکام مورد تسالم و از این قبیل) احتمال وقوع نقل به معنا را افزایش دهد.
4. کیفیت برداشت از روایات نقل به معنا
اگر در روایتی احتمال وقوع نقل به معنا افزایش پیدا کند، فهم الفاظ آن با دقت در تک تک آنها و تکیه بر همه معانی جزئی موجود در آنها امری ناصواب به نظر میآید. فقهای شیعه در باره نحوه استنباط از این روایات راههای گوناگونی را ارائه نمودهاند. در اینجا به برخی از نظریات ایشان اشاره مینماییم:
1. گرفتن قدر مشترک: مرحوم آیت الله بروجردی در مواردی که کشف میکنیم چند روایت در حقیقت یک روایت بیشتر نیستند، روایات را در کنار یکدیگر قرار میداد و قدر مشترک آنها را استخراج مینمود و معتقد بود که در این گونه روایات نمیتوان بر جزئیات مورد اختلاف تکیه کرد.۱
2. اخذ به «اخص مفهومی»: به این معنا که اگر در روایتی احتمال نقل به معنا بدهیم، در عبارت مجمل باید کوچکترین مفهومی را که امکان داشته از آن لفظ اراده شود، مد نظر قرار دهیم. این روش، چه در مواردی که بفهمیم چند روایت نقل به معنا هستند و چه در روایت واحدی که احتمال نقل به معنا در آن معتنا به باشد، قابل اجرا است و در مورد چند روایت همان روش مرحوم بروجردی در اخذ به قدر مشترک روایات است.۲
3. به نظر میرسد برخورد دقیقتر با روایات نقل به معنا این باشد که به قدر متیقن مراد معصوم علیه السلام از کلماتی که راوی به عنوان معنای کلمات معصوم ذکر کرده است، اخذ شود؛ زیرا او در صدد بیان قول معصوم با کلمات دیگر است به این ترتیب، ما باید به قراین گوناگونی چون مناسبات حکم وموضوع نگاه کنیم و مقدار متیقنی را که امکان دارد معصوم فرموده باشند و عرفاً با کلمات موجود در روایت میتواند به مخاطبان نقل داده شود، برداشت نماییم. در این صورت، مرجع ما برای تشخیص کلام واقعی امام علیه السلام صرف سخنی که راوی بیان داشته (و برداشت مقدار اخص مفهومی) نیست، بلکه هدف رسیدن به قدر متیقن از کلام امام علیه السلام است که امکان دارد
1.البدر الزاهر، تقریرات مرحوم بروجردی، ص۱۴۹.
2.دراسات فی المکاسب المحرمه، ج۲، شرح ص۵۷۸.