نگاهی به حدیث «المجالس بالامانة» - صفحه 6

تنها در آغاز اِسناد این دو، تفاوت اندکی دیده می‌شود.

در روایت دیگری، کلینی خبر را از امام باقر _ علیه ‌السلام _ و ایشان به نقل از پیامبر _ صلی الله علیه و آله _ با مضمونی دیگر آورده است:


المجالس بالأمانة، و لیس لاحد أن یحدّث بحدیث یکتمه صاحبه إلا بإذنه، إلا أن یکون ثقة أو ذکراً له بخیر؛۱
مجالس امانت هستند. کسی حق ندارد سخنی را که دوستش برای او گفته و آن را از دیگران کتمان کرده، جز با اجازه او بگوید، مگر به شخص مورد اعتماد، و یا ذکر خیر دوستش باشد.

در خبر دیگری از رسول خدا _ صلی الله علیه و آله _ ، ضمن بازگویی این‌که مجلس‌ها امانت هستند، خطاب به ابوذر این گونه آمده است:


یا أبا ذر! المجالس بالأمانة وإفشاء سرّ أخیک خیانة؛ فاجتنب ذلک؛۲
ای ابوذر، مجلس‌ها امانت‌اند و فاش کردن راز برادرت خیانت است. از آن کار خودداری کن.

جابر روایت دیگری را با افزوده و احکام بیشتری از رسول خدا _ صلی الله علیه و آله _ با این بیان نقل کرده است:


المجالس بالأمانة، إلَّا ثلاثة مجالس: مجلس سفک فیه دم حرام، و مجلس استحلّ فیه فرج حرام، و مجلس استحلّ فیه مال حرام بغیر حقّه؛۳
مجلس‌ها امانت‌اند؛ جز سه مجلس: مجلسی که در آن خون به حرام ریخته می‌شود، مجلسی که ناموسی حلال شمرده می‌شود [و تجاوز جنسی صورت می‌گیرد]، و مجلسی که مال حرامی به ناحق خورده می‌شود.

1.. الکافی، ج۲، ص۶۶۰. سند حدیث این است: جمعی از أَصْحاب، از أَحمد بن محمَّد بن خالد، از عثمان بن عیسی، از کسی که آن را از امام صادق _ علیه‌ السلام _ روایت کرده است.

2.. مکارم الاخلاق، ص۴۷۰.

3.. أمالی الطوسی، ص۵۳. سند این روایت چنین است: مفید، از حسین بن علی تمّار، از محمد بن زید، از زبیر ابن بكار، از عبد الله بن نافع، از ابن أبی ذئب، از برادرزادۀ جابر، از عمویش جابر بن عبد الله، که گفت: رسول الله _ صلی الله علیه وآله _ فرمود: ... این خبر در مسند احمد با این سند آمده است: عبد الله، پدرم برایم نقل کرد که، سریج بن نعمان، روایت کرد که عبد الله بن نافع، از ابن أبی ذئب، از برادرزادۀ جابر بن عبد الله، از جابر بن عبد الله روایت کرده است (مسند احمد، ج۳، ص۳۴۲). و در سنن ابی داود، با اندکی تفاوت در پایان حدیث چنین آمده است: او اقتطاع مال بغیر حق (سنن ابی داود، ج۲، ص۴۴۹). سند ابو داود: احمد بن صالح از احمد بن نافع و همان است؛ نیز: السنن الکبری، ج۱۰، ص۲۴۷؛ شعب الایمان، ج۷، ص۵۲۱؛ الاستذکار، ج۸، ص۵۶۳؛ معدن الجواهر، ص۳۳.

صفحه از 27