در دیگری، دعوت به کارهای غیر اخلاقی دمیده میشود. حدیث دوم این باب تصریح میکند که عامل دعوت به رفتارهای اخلاقی، همان روح ایمان است و هر گاه کسی قصد انجام کارهای ناروا را داشته باشد، روح ایمان از او جدا میشود. از احادیث باب ۲۰۹ _ که آخرین باب کتاب ایمان و کفر است _ نیز میتوان محور و ملاک بودن ایمان برای اخلاق را برداشت کرد.
با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که از نگاه احادیث این کتاب، ایمان، محور اصلی اخلاق و عامل ارزش و اثربخشی رفتارهای پسندیده است. اما آیا میتوان این سخن را به معنای معیار بودن ایمان دینی برای رفتارهای اخلاقی دانست؟ آیا این برداشت، موجب وابستگی اخلاق به مذهب نمیشود؟ آیا از این احادیث میتوان نتیجه گرفت که رفتارهای اخلاقی افراد بیایمان، فاقد هر گونه ارزش است و انسان، بدون بهرهگیری از آموزههای دینی، قدرت درک درستی یا نادرستی هیچ کاری ندارد؟ پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست، با تکیه بر آنچه تا کنون بیان شد، ممکن نیست و برای شناخت دقیقتر دیدگاه احادیث در زمینه مبانی اخلاق و رسیدن به پاسخ پرسشهای فوق، لازم است معنای ایمان را بهتر بشناسیم و تعریف و گوهر اصلی آن را در نگاه قرآن و حدیث بهدست آوریم.
ب. تسلیم، گوهر ایمان
یکی از نکات مهمی که با دقت در احادیث این مجموعه بهدست میآید، شناخت گوهر اصلی و حقیقت ایمان است. برای درک بهتر این نکته لازم است به تفاوت روش ادیان الهی و وحیانی با روشهای اثباتگرایانه فلسفی توجه کنیم.۱ در تعالیم انبیای الهی و پیشوایان معصوم دین، معرفت ذهنی و قوه تفکر به عنوان تنها ملاک شخصیت آدمی مطرح نمیشود و تکیه اصلی بر قلب و فؤاد انسان و اراده و اختیار او در پذیرش یا انکار حقایقی است که فطرتاً به آنها معرفت دارد، یا از طریق تفکر و راههایی دیگر، به آنها دست مییابد. بر این اساس، به جرأت میتوان هدف و خواسته اصلی ادیان الهی از انسان را «تسلیم» در برابر حقیقت دانست. این، همان نکتهای است که در ضمن حدیث سوم از باب بیست و سوم کتاب ایمان و کفر بدان تصریح شده است. امام صادق _ علیه السلام _ در ابتدای این حدیث بلند میفرمایند:
1.. در این باره ر.ک: «یونان و دین (تسلیم و ایمان در خداشناسی دینی)».