میروند، یا ارتباط و پیوندشان با تسلیم و با یکدیگر به حدی است که نمیتوان آنها را موضوعاتی جداگانه و در عرض هم به حساب آورد.
حدیث دیگری که در این زمینه بسیار مفید است و نکات ارزشمندی را در باره محور بودن تسلیم در ادیان الهی بیان میکند، حدیث نخست باب ۲۲ است. این باب از سوی مرحوم کلینی با عنوان نسبة الاسلام نامگذاری شده است. بر اساس این حدیث نورانی، امیر مؤمنان _ علیه السلام _ ، در بیان نسبت و مشخصات اسلام، حقیقت این دین را تسلیم معرفی میکنند و میفرمایند:
لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهُ أَحَدٌ قَبْلِی، وَ لَا یَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِی إِلَّا بِمِثْلِ ذلِکَ، إِنَّ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِیمُ، وَ التَّسْلِیمَ هُوَ الْیَقِینُ، وَ الْیَقِینَ هُوَ التَّصْدِیقُ، وَ التَّصْدِیقَ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَلُ، وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ.۱
یکی از نکات فراوان و مهمی که در این حدیث نورانی وجود دارد، این است که آن حضرت، تسلیم را با یقین، تصدیق، اقرار، عمل و انجام وظایف دینی، یکسان و همداستان اعلام میکنند. به نظر میرسد این سخن، نوعی اشاره به آثار و لوازم شگفتانگیز تسلیم است. در واقع، جداییناپذیری تسلیم از اعتقادات و دیگر ابعاد اخلاقی و رفتاری دین، نشان میدهد که وقتی روحیه تسلیم در انسان وجود داشته باشد، خداوند همه جنبههای شخصیت و زندگی او را سامان میبخشد و ایمان و عمل را به او ارزانی میدارد.
ج. انطباق با برداشت از حق، معیار فعل اخلاقی
با توجه به آنچه گذشت، مشخص شد که از نگاه احادیث کتاب ایمان و کفر و دیگر متون اسلامی، ایمان، محور اخلاق و تسلیم در برابر حق، گوهر ایمان است. بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که از نظر پیشوایان اسلام، معیار فعل اخلاقی چیزی جز پذیرش و تسلیم در برابر حقیقت نیست؛ یعنی وقتی کسی حقیقتی را شناخت، اگر به آن احترام بگذارد و رفتاری را انجام دهد که نشاندهنده تسلیم در برابر حقیقت باشد، کار او پسندیده و اخلاقی است؛ به عنوان مثال، وقتی کسی میفهمد بیان مطلب خلاف واقع، تخلف از وعده، ترجیح منافع خود بر دیگران و سستی و واهمه در پیگیری امور، نادرست است، به هر اندازه که طبق این شناخت خود عمل کند، به همان میزان رفتارهای اخلاقی صداقت، وفای به عهد، ایثار و شجاعت را محقق ساخته است.