احادیث داستانی باز داشتن از گناه با دلیل

نخستین قدم برای امر به معروف و نهی از منکر، برخورد نرم و همراه با دلیل با گناهکار و نیز با کسی است که تصمیم بر گناه دارد. پیامبر اکرم(ص) هنگام مواجه شدن با جوانی که تصمیم به گناه داشته، از همین روش استفاده کرده و نتیجه بخش بوده است.

مسند ابن حنبل عن أبی امامة:

إنَّ فَتی شابّاً أتَی النَّبِی(ص) فَقالَ: یا رَسولَ اللَّهِ، ائذِن لی بِالزِّنا!

فَأَقبَلَ القَومُ عَلَیهِ فَزَجَروهُ وقالوا: مَه مَه.

فَقالَ: ادنُه فَدَنا مِنهُ قَریباً، قالَ: فَجَلَسَ، قالَ: أتُحِبُّهُ لِامِّک؟

قالَ: لا وَاللَّهِ جَعَلَنِی اللَّهُ فِداک!

قالَ: ولَا النّاسُ یحِبّونَهُ لِامَّهاتِهِم. قالَ: أفَتُحِبُّهُ لِابنَتِک؟.

قالَ: لا وَاللَّهِ یا رَسولَ اللَّهِ، جَعَلَنِی اللَّهُ فِداک!

قالَ: ولَا النّاسُ یحِبُّونَهُ لِبَناتِهِم. قالَ: أفَتُحِبُّهُ لَاختِک؟

قالَ: لا وَاللَّهِ جَعَلَنِی اللَّهُ فِداک!

قالَ: ولَا النّاسُ یحِبّونَهُ لأِخَواتِهِم. قالَ: أفَتُحِبُّهُ لِعَمَّتِک؟.

قالَ: لا وَاللَّهِ جَعَلَنِی اللَّهُ فِداک!

قالَ: ولَا النّاسُ یحِبّونَهُ لِعَمّاتِهِم. قال: أفَتُحِبُّهُ لِخالَتِک؟.

قالَ: لا وَاللَّهِ جَعَلَنِی اللَّهُ فِداک!

قالَ: ولَاالنّاسُ یحِبّونَهُ لِخالاتِهِم. قالَ: فَوَضَعَ یدَهُ عَلَیهِ وقالَ: اللَّهُمَّ اغفِر ذَنبَهُ، وطَهِّر قَلبَهُ، وَحَصِّن فَرجَهُ. فَلَم یکن بَعدَ ذلِک الفَتی یلتَفِتُ إلی شَی ءٍ. [۱]

مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابو امامه ـ:

جوانی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! اجازه بده زنا کنم!

مردم به سویش هجوم آوردند و آزارش دادند و گفتند: ساکت شو!

پیامبر خدا [به او] فرمود: «نزدیک بیا».

جوان به پیامبر(ص) نزدیک شد و نشست. پیامبر(ص) پرسید: «آیا این عمل را برای مادرت می پسندی؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدایت!

فرمود: «مردم هم این عمل را برای مادران خود نمی پسندند».

[سپس ] فرمود: «آیا این عمل را برای دخترت می پسندی؟».

جوان گفت: نه به خدا، ای پیامبر خدا، جانم فدایت!

فرمود: «مردم هم این عمل را برای دختران خود نمی پسندند».

[سپس ] فرمود: «آیا این عمل را برای خواهرت می پسندی؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدایت!

فرمود: «مردم هم این عمل را برای خواهران خود نمی پسندند».

آن گاه فرمود: «آیا این عمل را برای عمّه ات می پسندی؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدایت!

فرمود: «مردم هم آن را برای عمّه های خود، روا نمی دارند».

[سپس ] فرمود: «آیا این عمل را برای خاله ات می پسندی؟».

گفت: نه به خدا، جانم فدایت!

فرمود: «مردم هم آن را برای خاله های خود نمی پسندند».

[سپس ] پیامبر خدا، دست خویش را بر آن جوان نهاد و گفت: «بار خدایا! گناهش را ببخش و دلش را پاکیزه گردان و به وی پاک دامنی ده!».

آن جوان، از آن پس، هرگز سراغ کار [خلاف ] را نگرفت.


[۱]. مسند ابن حنبل ج ۸ ص ۲۸۵ ح ۲۲۲۷۴، حکمت نامه پیامبر اعظم(ص)، ج ۷ ص۳۹۰.