احادیث داستانی آزار نرساندن حتی برای استلام حجر الاسود

با اینکه دست کشیدن به حجر الاسود ثواب دارد، امام صادق(ع) در هنگام حضور جمعیت، از این کار خودداری می کرد تا دیگران خود، آسیب نبینند

الکافی عن حمّاد بن عثمان:

کانَ بِمَکةَ رَجُلٌ مَولی لِبَنی اُمَیةَ یقالُ لَهُ: ابنُ أبی عَوانَةَ، لَهُ عِنادَةٌ، وکانَ إذا دَخَلَ إلی مَکةَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع) أو أحَدٌ مِن أشیاخِ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) یعبَثُ بِهِ، وإنَّهُ أتی أبا عَبدِ اللّهِ(ع) وهُوَ فِی الطَّوافِ فَقالَ: یا أبا عَبدِ اللّهِ، ما تَقولُ فِی استِلامِ الحَجَرِ؟

فَقالَ: اِستَلَمَهُ رَسولُ اللّهِ(ص).

فَقالَ لَهُ: ما أراک استَلَمتَهُ!

قالَ: أکرَهُ أن اُؤذِی ضَعیفا أو أتَأَذّی.

قالَ: فَقالَ: قَد زَعَمتَ أنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) استَلَمَهُ؟!

قالَ: نَعَم، ولکن کانَ رَسولُ اللّهِ(ص) إذا رَأَوهُ عَرَفوا لَهُ حَقَّهُ، وأنَا فَلا یعرِفونَ لی حَقّی.[۱]

الکافی ـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ:

در مکه، مردی از وابسته های بنی امیه به نام ابن ابی عوانه بود [با اهل بیت(ع)] دشمنی می ورزید و هرگاه امام صادق(ع) یا یکی از بزرگان خاندان محمّد(ص) وارد مکه می شد، به او جسارت می کرد.

روزی، امام صادق(ع) در طواف بود که آن مرد به نزد ایشان آمد و گفت: ای ابو عبد اللّه! در باره استلام حجر (دست کشیدن به حجر الأسود) چه می گویی؟

فرمود: «پیامبر خدا آن را استلام کرده است».

مرد گفت: امّا ندیده ام که تو استلام کنی!

فرمود: «خوش ندارم که ناتوانی را آزار دهم، یا خودم آزار ببینم».

مرد گفت: ولی تو گفتی که پیامبر خدا آن را استلام کرده است!

فرمود: «بله؛ امّا [مردم،] پیامبر خدا را که می دیدند، حقّ (احترامِ) او را به جا می آوردند [و برایش جا باز می کردند]؛ ولی کسی حقّ (احترام) مرا به جای نمی آورد».


[۱]. الکافی: ج ۴ ص ۴۰۹ ح ۱۷، دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۲ ص ۵۲۰.