احادیث داستانی عادت ندادن خود به هر کاری

برای امام علی(ع) فالوده ـ که خوراکی اشرافی به حساب می آمد ـ بردند. حضرت از خوردن آن پرهیز کرد تا نفس او عادت نکند.

المحاسن عن حبّة العرنی:

اُتِی أمیرُ المُؤمِنینَ(ع) بِخِوانِ فالوذَجٍ فَوُضِعَ بَینَ یدَیهِ، فَنَظَرَ إلی صَفائِهِ وحُسنِهِ فَوَجَأَ بِإِصبَعِهِ فیهِ حَتّی بَلَغَ بِأَسفَلِهِ، ثُمَّ سَلَّها ولَم یأخُذ مِنهُ شَیئا وتَلَمَّظَ إصبَعَهُ، وقالَ: إنَّ الحَلالَ طَیبٌ وما هُوَ بِحَرامٍ، ولکنّی أکرَهُ أن اُعَوِّدَ نَفسی ما لَم اُعَوِّدهَا، ارفَعوهُ عَنّی. فَرَفَعوهُ.[۱]

المحاسن ـ به نقل از حَبّه عُرَنی ـ:

برای امیر مؤمنان، ظرف پالوده ای آوردند و در برابرش نهادند. به زلالی و خوبی آن نگاهی افکند و انگشت خود را تا ته در آن فرو بُرد و سپس بیرون کشید و چیزی از آن برنداشت و تنها انگشت خود را چشید و فرمود: «حلال، اشکالی ندارد و حرام نیست؛ امّا من نمی خواهم نفْس خود را به چیزی عادت دهم که بدان عادتش نداده ام. آن را از پیش من بردارید». آن را برداشتند.


[۱]. المحاسن: ج ۲ ص ۱۷۸ ح ۱۵۰۲، دعائم الإسلام: ج ۲ ص ۱۱۵ ح ۳۸۴، المناقب لابن شهرآشوب:ج ۲ ص ۹۹ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج ۶۶ ص ۳۲۳ ح ۴، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۴۳۰.