رسول گرامی اسلام(ص) از زن یهودی که می خواست حضرت را مسموم کند درگذشت.
الإمام الباقر(ع):
إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) اُتِی بِالیهودِیةِ الَّتی سَمَّتِ الشّاةَ لِلنَّبِی(ص)، فَقالَ لَها: ما حَمَلَک عَلی ما صَنَعتِ؟ فَقالَت: قُلتُ: إن کانَ نَبِیا لَم یضُرَّهُ وإن کانَ مَلِکا أرَحتُ النّاسَ مِنهُ، قالَ: فَعَفا رَسولُ اللّهِ(ص) عَنها.[۱]
امام باقر(ع):
آن زن یهودی را که گوسفندی برای پیامبر(ص) مسموم کرده بود، نزد ایشان آوردند. پیامبر(ص) به او فرمود: «چه چیز، تو را به این کار وا داشت؟».
آن زن گفت: به خود گفتم: اگر او پیامبر است، این کار به او زیانی نمی رساند و اگر سلطان است، مردم را از شرّ او آسوده گردانیده ام.
پس پیامبر(ص) از گناه او در گذشت.
[۱]. الکافی: ج ۲ ص ۱۰۸ ح ۹ عن زرارة، مشکاة الأنوار: ص ۴۰۴ ح ۱۳۳۷، بحار الأنوار: ج ۱۶ ص ۲۶۵ ح ۶۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص ۱۵۰.