احادیث داستانی همراه با مردم

هنگامی که قحطی شد، امام صادق(ع) دستور داد گندم های موجود در خانه را بفروشند و مثل دیگر مردمان، روزانه گندم تهیه کنند.

الکافی عن معتّب:

قالَ لی أبو عَبدِ اللّهِ(ع) ـ وقَد تَزَیدَ السِّعرُ باِلمَدینَةِ ـ: کم عِندَنا مِن طَعامٍ؟ قالَ: قُلتُ: عِندَنا ما یکفینا أشهُرا کثیرَةً، قالَ: أخرِجهُ وبِعهُ، قالَ: قُلتُ لَهُ: ولَیسَ بِالمَدینَةِ طَعامٌ؟ قالَ: بِعهُ.

فَلَمّا بِعتُهُ قالَ: اِشتَرِ مَعَ النّاسِ یوما بِیومٍ، وقالَ: یا مُعَتِّبُ اجعَل قوتَ عِیالی نِصفا شَعیرا ونِصفا حِنطَةً، فَإِنَّ اللّهَ یعلَمُ أنّی واجِدٌ أن اُطعِمَهُمُ الحِنطَةَ عَلی وَجهِها، ولکنّی اُحِبُّ أن یرانِی اللّهُ قَد أحسَنتُ تَقدیرَ المَعیشَةِ.[۱]

الکافی ـ به نقل از معتِّب ـ:

در مدینه گرانی شد. امام صادق(ع) به من فرمود: «چه قدر گندم داریم؟».

گفتم: آن قدر هست که تا چندین ماه، کفایتمان کند.

فرمود: «آنها را ببر و بفروش».

گفتم: با این که در مدینه گندمی وجود ندارد [، گندم ها را بفروشم] ؟!

فرمود: «بفروشش».

چون گندم ها را فروختم، امام فرمود: «همانند دیگر مردمان، روزانه خرید کن» و اضافه نمود: «ای مُعتِّب! خوراک خانواده مرا نیمی جو و نیمی گندم قرار ده؛ زیرا خدا می داند که من می توانم خوراک آنها را از [نان] گندم خالص فراهم کنم؛ امّا دوست دارم خداوند، مرا ببیند که در کار معاش، سنجیده عمل می کنم».


[۱]. الکافی: ج ۵ ص ۱۶۶ ح ۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۶، ص ۴۸۸.