احادیث داستانی پرهیز از بی اعتنایی به فقیران

شأن نزول آیه «وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِی»

تفسیر القمّی ـ فی قَولِهِ تَعالی:«وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِی»[۱]ـ:

کانَ سَبَبُ نُزولِها أنَّهُ کانَ بِالمَدینَةِ قَومٌ فُقَراءُ مُؤمِنونَ یسَمَّونَ أصحابَ الصُّفَّةِ، وکانَ رَسولُ اللّهِ(ص) أمَرَهُم أن یکونوا فِی الصُّفَّةِ یأوونَ إلَیها، وکانَ رَسولُ اللّهِ(ص) یتَعاهَدُهُم بِنَفسِهِ، ورُبَّما حَمَلَ إلَیهِم ما یأکلونَ، وکانوا یختَلِفونَ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) فَیقَرِّبُهُم ویقعُدُ مَعَهُم ویؤنِسُهُم، وکانَ إذا جاءَ الأَغنِیاءُ وَالمُترَفونَ مِن أصحابِهِ أنکروا عَلَیهِ ذلِک، ویقولونَ لَهُ: اُطرُدهُم عَنک!

فَجاءَ یوما رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) وعِندَهُ رَجُلٌ مِن أصحابِ الصُّفَّةِ قَد لَزِقَ بِرَسولِ اللّهِ(ص)، ورَسولُ اللّهِ(ص) یحَدِّثُهُ، فَقَعَدَ الأَنصارِی بِالبُعدِ مِنهُما، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ(ص): تَقَدَّم، فَلَم یفعَل! فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ(ص): لَعَلَّک خِفتَ أن یلزَقَ فَقرُهُ بِک؟

فَقالَ الأَنصارِی: اُطرُد هؤُلاءِ عَنک! فَأَنزَلَ اللّهُ:«وَلَا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُم...»الآیةَ، ثُمَّ قالَ:«وَکذَلِک فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ»؛ أی اختَبَرنَا الأَغنِیاءَ بِالغَناءِ لِنَنظُرَ کیفَ مُواساتُهُم لِلفُقَراءِ، وکیفَ یخرِجونَ ما فَرَضَ اللّهُ عَلَیهِم فی أموالِهِم، فَاختَبَرنَا الفُقَراءَ لِنَنظُرَ کیفَ صَبرُهُم عَلَی الفَقرِ وعَمّا فی أیدِی الأَغنِیاءِ،«وَلْیقُولُواْ»أی الفُقَراءُ«أ هَؤُلَاءِ»الأَغنِیاءُ«مَنَّ اللَّهُ عَلَیهِم مِّن بَینِنَا أَلَیسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکرِینَ»[۲].[۳]

تفسیر القمّی ـ در باره سخن خدای متعال: «و کسانی را که بام و شام، پروردگارشان را می خوانند، از خود مران» ـ:

علّت نزول این آیه، آن بود که گروهی تهی دست و مؤمن به نام «اصحاب صُفّه»، در مدینه به سر می بردند. اینان به دستور پیامبر خدا(ص) در صُفّه[ی مسجد] زندگی می کردند و پیامبر خدا(ص) شخصا به آنها رسیدگی می کرد و گاه خودش برایشان غذا می برد. این افراد نزد پیامبر خدا(ص) رفت و آمد می کردند و ایشان، آنان را مقرّب می داشت و در کنارشان می نشست و با آنها خوش و بش می کرد، و چون یاران ثروتمند و مرفّه او می آمدند، بر این کار پیامبر(ص) خرده می گرفتند و می گفتند: اینها را از خودت دور کن.

روزی مردی از همین صفّه نشینان نزد پیامبر خدا(ص) بود و خودش را به ایشان چسبانده بود و پیامبر(ص) با او سخن می گفت که مردی از انصار آمد و دورتر از آن دو نشست. پیامبر خدا(ص) به او فرمود: «جلوتر بیا!»؛ امّا او نیامد. پیامبر خدا(ص) به او فرمود: «شاید ترسیدی که فقر این، به تو بچسبد؟».

مرد انصاری گفت: اینها را از خودت دور کن.

در این هنگام، خداوند، این آیه را فرو فرستاد: «و کسانی را که هر بام و شام، پروردگارشان را می خوانند، از خود مران» تا آخر آیه. سپس فرمود: «و این گونه ما برخی از ایشان را به برخی دیگر آزمودیم»، یعنی: توانگران را با توانگری می آزماییم تا بنگریم که کمک و همدردی آنان با تهی دستان چگونه است و چگونه آنچه را خداوند در دارایی هایشان برایشان واجب ساخته است، می پردازند، و تهی دستان را هم می آزماییم تا ببینیم شکیبایی و تحمّلشان در برابر تهی دستی و در برابر ثروت توانگران، چه اندازه است «و تا بگویند» یعنی تهی دستان بگویند که: «آیا اینان اند» یعنی توانگران اند «که از میان ما، خدا بر ایشان منّت نهاده است؟ آیا خدا به سپاس گزاران، داناتر نیست؟».


[۱]. الأنعام: ۵۲.

[۲]. الأنعام: ۵۳.

[۳]. تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۲۰۲، بحار الأنوار: ج ۱۷ ص ۸۱ ح ۳، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۴۴.