احادیث داستانی ممنوعیت صدمه به دیگران در معامله

این روایت، ملکی را ارزان از کسی خریدن در حالی که طرف ناچار به فروش است، مذمت کرده است.

الکافی عن إسماعیل بن عبد اللّه القرشی:

أتی إلی أبی عَبدِ اللّهِ(ع) رَجُلٌ فَقالَ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، رَأَیتُ فی مَنامی کأَنّی خارِجٌ مِن مَدینَةِ الکوفَةِ فی مَوضِعٍ أعرِفُهُ، وکأَنَّ شَبَحا مِن خَشَبٍ، أو رَجُلاً مَنحوتا مِن خَشَبٍ، عَلی فَرَسٍ مِن خَشَبٍ، یلَوِّحُ بِسَیفِهِ وأنَا اُشاهِدُهُ فَزِعا مَرعوبا.

فَقالَ لَهُ(ع): أنتَ رَجُلٌ تُریدُ اغتِیالَ رَجُلٍ فی مَعیشَتِهِ، فَاتَّقِ اللّهَ الَّذی خَلَقَک ثُمَّ یمیتُک.

فَقالَ الرَّجُلُ: أشهَدُ أنَّک قَد اُوتیتَ عِلما وَاستَنبَطتَهُ مِن مَعدِنِهِ، اُخبِرُک یابنَ رَسولِ اللّهِ عَمّا قَد فَسَّرتَ لی: إنَّ رَجُلاً مِن جیرانی جاءَنی وعَرَضَ عَلَی ضَیعَتَهُ، فَهَمَمتُ أن أملِکها بِوَکسٍ کثیرٍ لِما عَرَفتُ أنَّهُ لَیسَ لَها طالِبٌ غَیری، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع): وصاحِبُک یتَوَلّانا ویبرَأُ مِن عَدُوِّنا؟ فَقالَ: نَعَم یابنَ رَسولِ اللّهِ، رَجُلٌ جَیدُ البَصیرَةِ، مُستَحکمُ الدّینِ، وأنَا تائِبٌ إلَی اللّهِ عَزَّ وجَلَّ وإلَیک مِمّا هَمَمتُ بِهِ ونَوَیتُهُ، فَأَخبِرنی یابنَ رَسولِ اللّهِ، لَو کانَ ناصِبا حَلَّ لِی اغتِیالُهُ؟ فَقالَ: أدِّ الأَمانَةَ لِمَنِ ائتَمَنَک وأرادَ مِنک النَّصیحَةَ، ولَو إلی قاتِلِ الحُسَینِ(ع).[۱]

الکافی ـ به نقل از اسماعیل بن عبد اللّه قُرَشی ـ:

مردی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: ای پسر پیامبر خدا! خواب دیدم که بیرون از شهر مدینه، در جایی که می شناسم هستم، و گویا شَبَحی از چوب یا مردی تراشیده از چوب، بر اسبی چوبین نشسته است و شمشیرش را تکان می دهد و من، هراسان و وحشت زده، او را تماشا می کنم.

امام(ع) به او فرمود: «تو قصد داری از مردی کلاه برداری کنی. بترس از آن خدایی که تو را آفریده است و سپس می میراند».

مرد گفت: گواهی می دهم که تو از دانش، بهره مند گشته ای و آن را از معدنش گرفته ای. ای پسر پیامبر خدا! اینک، تو را از آنچه برایم تعبیر کردی، آگاه می گردانم. مردی از همسایگانم نزد من آمد و پیشنهاد کرد که مِلک او را بخرم. من چون می دانستم آن مِلک، خریداری غیر از من ندارد، تصمیم گرفتم آن را به قیمت بسیار نازلی خریداری کنم. امام صادق(ع) فرمود: «آن مرد، دوستدار ما و مخالف دشمنان ماست؟».

گفت: آری، ای فرزند پیامبر خدا! مردی است بسیار با بینش و دارای دین و عقیده استوار (بر مذهب اهل بیت(ع) ). اینک، من از قصد و نیتی که داشتم، به درگاه خداوند عز و جل و پیشگاه شما توبه می کنم. ای فرزند پیامبر خدا! به من بفرما که اگر آن مرد ناصبی بود، مجاز بودم که فریبش دهم؟

امام(ع) فرمود: «نسبت به کسی که تو را امین دانسته و از تو راه نمایی خواسته است، امانتدار باش، حتی اگر قاتل حسین(ع) باشد».


[۱]. الکافی: ج ۸ ص ۲۹۳ ح ۴۴۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۷، ص ۳۴۸.