احادیث داستانی تأثیر نیکی به گناهکار

امام زین العابدین(ع) با محبت به کسی که به او توهین کرده بود، سبب هدایتش شد.

العدد القویة عن الزّهری:

خَرَجَ [عَلِی بنُ الحُسَینِ(ع)] یوماً مِنَ المَسجِدِ، فَتَبِعَهُ رَجُلٌ فَسَبَّهُ، فَلَحِقَهُ العَبیدُ وَالمَوالی، فَهَمّوا بِالرَّجُلِ، فَقالَ: دَعوهُ. ثُمَّ قالَ: ما سَتَرَ اللّهُ عَنک مِن أمرِنا أکثَرُ، ألَک حاجَةٌ نُعینُک عَلَیها؟ فَاستَحَی الرَّجُلُ، فَأَلقی عَلِی عَلَیهِ قَمیصَةً کانَت عَلَیهِ، وأَعطاهُ ألفَ دِرهَمٍ. فَکانَ الرَّجُلُ إذا رَآهُ بَعدَ ذلِک یقولُ: أشهَدُ أنَّک مِن أولادِ الرَّسولِ![۱]

العُدَد القَویة ـ به نقل از زُهْری ـ:

روزی [زین العابدین(ع)] از مسجد بیرون آمد. مردی او را دنبال کرد و دشنامش داد. بندگان و غلامان، سر رسیدند و به آن مرد، هجوم آوردند. ایشان فرمود: «او را وا گذارید!». آن گاه [به آن مرد] فرمود: «آنچه از کار [و قدرت] ما که خداوند بر تو پنهان داشته، بیشتر است. آیا کاری داری که تو را یاری رسانم؟».

آن مرد، شرم کرد. زین العابدین جامه ای را که بر دوش داشت، بر او افکند و به او هزار درهم داد. آن مرد، پس از آن روز، هر گاه ایشان را می دید، می گفت: شهادت می دهم که تو از فرزندان پیامبری.


[۱]. العدد القویة: ص ۳۱۹ ح ۲۰، کشف الغمّة: ج ۲ ص ۲۹۳ نحوه، بحارالأنوار: ج ۴۶ ص ۹۹ ح ۸۷؛ تهذیب الکمال: ج ۲۰ ص ۳۹۷، تاریخ دمشق: ج ۴۱ ص ۳۹۴ کلاهما عن عبد الغفّار بن القاسم، مطالب السوؤل: ص ۹۵ عن طاووس بن کیسان، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۵، ص ۳۶۶.