اصل حمل بر صحت را توصيهاي اخلاقي بدانيم، مشکلي پيش نميآيد. اما همين که بخواهيم آن را بر اساس معقوليت رفتار ديگران تفسير نماييم، ناگزير از پاسخ به اين اشکال هستيم. از اين رو، نخست بايد توضيحي در باره اصل معقوليت اشخاص بدهيم و سپس از معقوليت همين اصل دفاع کنيم. مقصود از عقلانيت يا عقلانيتباوري،۱ آن است که اعمال ارادي اشخاص، به نحوي از انحا زاده نوعي تأمل و تفکر، انتخاب و تصميم است تا جايي که در پس بسياري از رفتارهاي به ظاهر نامعقول ميتوان رد پاي نوعي عقلانيت و استدلال منطقي را يافت. از اين منظر، همه رفتارهاي انساني، بجز رفتارهاي غريزي يا طبيعي و رفلکسي، زاده انتخاب است و اين انتخاب پس از نوعي ارزيابي و ترجيح صورت ميگيرد. ترجيح نيز نيازمند معيار و دليل است. از اين رو، هر اقدام آگاهانه فرد مبتني بر نوعي استدلال يا عقلانيت است. در نتيجه «عاملان انساني ضرورتاً عقلاني هستند»؛۲ به اين معنا که براي کار خود و انتخابي که کردهاند، دليلي دارند. هر چند خود اين دليل ممکن است ناموجه باشد. از اين رو، ميتوان گفت که انسانها در مجموع عقلاني رفتار ميکنند، مگر آن که خلافش ثابت شود.
اما چرا بايد اين فرض را پذيرفت و رفتار انسانها را عقلاني دانست؟ پاسخ، آن است که در غير اين صورت، هيچ راهي براي فهم دليل رفتار ديگران نخواهيم داشت. به نوشته برايان في:
اگر ما فرض را بر اين نگذاريم که عاملان عقلاني عمل ميکنند، هيچ راهي نخواهيم داشت که معين کنيم باورها و تمنيات يک شخص چيست؛ چون اگر پيش فرض عقلانيت را نداشته باشيم، هيچ حد و مرزي در مورد انواع تفاسيري - که در مورد حالتهاي روانشناختي عامل ميتوان تصور کرد - وجود نخواهد داشت.۳
به اين معنا که تنها راه فهم رفتار ديگران و در مواردي پيشبيني اقدامات آنان همين فرض معقوليت است. بر اساس اين فرض، هنگامي که از کسي پرسشي ميکنيم، منطقاً انتظار داريم به ما پاسخي دهد، نه آن که مثلاً روي دستانش بالانس بزند و هنگامي که به کسي سلام ميکنيم توقع داريم، عليکي بشنويم، نه آن که کفشي به سويمان پرتاب کند. حتي اگر همين اتفاق بيفتد، باز به دليل انسان بودن ناگزيريم اين عمل بيادبانه و نامعقول را تفسيري معقول کنيم و بگوييم احتمالاً از دست ما خشمگين است يا ما را با ديگري اشتباه گرفته و يا آن که سلام ما را به صورت دشنام شنيده است و احتمالات متعدد ديگر. اين تلاشها براي آن است که اساساً تصوري از رفتار غير معقول شخصي که به وي سلام کردهايم، نداريم. تنها فرض معقوليت است که اجازه ميدهد تا امکان گفتگو با ديگران و فهم آنان براي ما فراهم گردد و در صورت کنار نهادن آن، انساني که با
1.. Rationalism.
2.. فلسفه امروزين علوم اجتماعي با نگرش چند فرهنگي، ص۱۷۱.
3.. همان، ص۱۸۶.