احادیث داستانی مقام امام علی(ع) و شمار امامان

پیامبر(ص) ولایت امام علی(ع) و یازده امام بعد از او را تایید فرموده است.

امام حسین(ع):

مردی خدمت امیر مؤمنان(ع) آمد و گفت: ای ابو الحسن! تو را «امیر مؤمنان» می خوانند. چه کسی تو را بر ایشان امیر کرده است؟

فرمود: «خداوند عز و جل مرا بر آنان امیر کرده است».

آن مرد نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! آیا علی راست می گوید که خدا او را بر خلقش امیر کرده است؟

پیامبر(ص) در خشم شد و فرمود: «علی با ولایتی که خداوند عز و جل بر فراز عرش خود، برای او برقرار ساخت و فرشتگان را بر آن گواه گرفت، امیر مؤمنان است. علی خلیفه خدا و حجّت خداست. او پیشوای مسلمانان است. اطاعت از او، به اطاعت خدا گره خورده است و نافرمانی از او، به نافرمانی از خدا پیوند خورده است. هر که او را نشناسد، مرا نشناخته، و هر که او را بشناسد، مرا شناخته است. هر که امامتِ او را انکار کند، نبوّت مرا انکار کرده، و هر که امیری او را نفی کند، رسالت مرا نفی کرده است. هر که برتری او را رد کند، از من کاسته است، و هر که با او بجنگد، با من جنگیده است، و هر که او را دشنام دهد، مرا دشنام داده است؛ چرا که او از من است و از سرشت و گِل من آفریده شده است، و او شوهر دخترم فاطمه و پدر دو فرزندم حسن و حسین است».

سپس فرمود: «من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نُه تن از نسل حسین، حجّت های خدا بر خلق اوییم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدایند».

الإمام الحسین(ع):

جاءَ إلَیهِ [أی إلی أمیرِ المُؤمِنینَ(ع) ] رَجُلٌ، فَقالَ لَهُ: یا أبَا الحَسَنِ، إنَّک تُدعی أمیرَ المُؤمِنینَ، فَمَن أمَّرَک عَلَیهِم؟

قالَ(ع): اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ أمَّرَنی عَلَیهِم.

فَجاءَ الرَّجُلُ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، أیصدُقُ عَلِی فیما یقولُ: إنَّ اللّهَ أمَّرَهُ عَلی خَلقهِ؟

فَغَضِبَ النَّبِی(ص) وقالَ: إنَّ عَلِیا أمیرُ المُؤمِنینَ بِوِلایةٍ مِنَ اللّهِ عز و جل، عَقَدَها لَهُ فَوقَ عَرشِهِ، وأشهَدَ عَلی ذلِک مَلائِکتَهُ، إنَّ عَلِیا خَلیفَةُ اللّهِ وحُجَّةُ اللّهِ، وإنَّهُ لَاءِمامُ المُسلِمینَ، طاعَتُهُ مَقرونَةٌ بِطاعَةِ اللّهِ، ومَعصِیتُهُ مَقرونَةٌ بِمَعصِیةِ اللّهِ، فَمَن جَهِلَهُ فَقَد جَهِلَنی، ومَن عَرَفَهُ فَقَد عَرَفَنی، ومَن أنکرَ إمامَتَهُ فَقَد أنکرَ نُبُوَّتی، ومَن جَحَدَ إمرَتَهُ فَقَد جَحَدَ رِسالَتی، ومَن دَفَعَ فَضلَهُ فَقَد تَنَقَّصَنی، ومَن قاتَلَهُ فَقَد قاتَلَنی، ومَن سَبَّهُ فَقَد سَبَّنی؛ لِأَنَّهُ مِنّی، خُلِقَ مِن طینَتی، وهُوَ زَوجُ فاطِمَةَ ابنَتی، وأبو وَلَدَی الحَسَنِ وَالحُسَینِ.

ثُمَّ قالَ(ص): أنَا وعَلِی وفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ وتِسعَةٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ حُجَجُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ، أعداؤُنا أعداءُ اللّهِ، وأولِیاؤُنا أولِیاءُ اللّهِ.[۱]


[۱]الأمالی للصدوق: ص ۱۹۴ ح ۲۰۵، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۹، ص ۳۳۴.