توحيد از ديدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه (2) - صفحه 126

اثبات وجود خدا همراه تنزيه او است و دو مرحله ندارد.
اكنون به برخى از قسمت‏هاى توحيدى خطبه اول نهج‏البلاغه مى‏پردازيم.
1) الحمدلله الذى لا يبلغ مدحته القائلون ولا يحصى نعمائه العادّون و لا يؤدّى حقّه المجتهدون.
«سپاس خدا را كه گويندگان و سخنوران، به ستايش (لايق و مخصوص) وى نرسند، و شماره‏كنندگان، شماره نعمت‏هايش را ندانند و احصاء نتوانند، و كوشندگان به اداء حقّش، قيام كردن نتوانند»
اين جمله‏ها پيرامون اصل دوم از اصول سه گانه‏اى است كه در مقاله قبل ذكر كرديم. از كلمه «مدحته» چنان فهميده مى‏شود كه براى خداى تعالى ستايشى ويژه است كه درخـور او است، ولـى بشـر به آن نتـواند رسيـد و فقط خـود حق ـ جـلّ جلاله العظيم ـ آن را مـى‏داند چنانكـه افضل خلائـق و اشـرف انبياء و مـرسلين حضرت ختمـى مـرتبت به عجز خود اعتـراف كـرده و گفته است: انت كمـا اثنيـت على نفسك و فوق ما يقول القائلون ۱
سعدى به همين سخن اشاره دارد كه مى‏گويد:



چه شب‏ها نشستم در اين فكر گمكه فكرت گرفت آستينم كه: قم
كه خاصان در اين ره فرس رانده‏اندبه «لا اُحصى» از تك فرومانده‏اند
از جمله «أنت كما اثنيت على نفسك» استفاده مى‏شود كه حق ـ جلّ جلاله العظيم ـ بر خودش ثناء مى‏گويد و ديگران مى‏بايد در ثناءگويى او از خود او پيروى كنند، اگرچه به كنه آن ثناء نرسند.
در اصول كافى در كتاب الدعاء بابى آمده است به اين عنوان:
«باب ما يمجّد به الربّ تبارك و تعالى نفسه» (باب تمجيدى كه خداى تعالى نسبت به خويشتن دارد). شايد بتوان فهميد كه هرچند ما همان كلمات تمجيد را بر زبان مى‏آوريم،

1.بحارالانوار، ط بيروت ج ۸۲ ص ۱۷۰. اين جمله را در كتب تفسير، ذيل آيه سجده (آيه آخر) سوره علق نيز آورده‏اند.

صفحه از 128