اثرى روبرو هستيم كه والاترين الهامات را به روح و جان مسلمانان عرضه مىكند.
امّا به هر صورت مىتوانيم از اين نكته خرسند باشيم كه متن اصلى صحيفه كه قرنها احاديث و روايات شيعه آن را منتسب به زينالعابدين مىدانند، در اختيار ماست. يعنى ديگر، در پنجاه و چهار دعاى صحيفه، زينالعابدين را در برابر داريم كه بيش از هزار سال است در ميان شيعيان شناخته شده است و به شكلگيرى وضعيت ويژه مذهب شيعه تا به امروز كمك شايانى كرده است. شايد محققين سرانجام به اين نتيجه برسند كه زينالعابدين، «حقايق تاريخى» با زينالعابدين احاديث و روايات متفاوت است، امّا اين نتيجهگيرى نيز در حد يك نظريه باقى خواهد ماند، چرا كه آزمايش مجدد واقعيتهاى تاريخى غيرممكن است و همچنين اين واقعيتها به اندازه ادبيات نمىتوانند مورد تفسير قرار بگيرند. پذيرش يا عدم پذيرش صحيفه سجاديه به عنوان يك اثر كاملاً اصيل توسط مورّخين، تغييرى در تأثير حقيقى و غيرقابل انكار زينالعابدين و صحيفه بر اسلام در طول قرون متمادى نخواهد داشت و تصور نيز نمىشود كه بتواند تغييرى در تداوم تأثير آن بر مسلمانانى كه اكنون اين اثر را مىخوانند ايجاد كند. زينالعابدينِ «واقعى» آن كسى است كه در پس واژههاى اين كتاب قرار دارد.[...]
متن عربى
متن عربى صحيفه كامله كه مبناى اين ترجمه را تشكيل مىدهد، توسط شهيد اول نگاشته شده است. ويراستهاى جديد ايرانى عمدتا بر مبناى نسخهاى هستند كه توسط پدر علامه محمدباقر مجلسى كه بيشتر به آن اشاره شد، ملا محمد تقى مجلسى (وفات 60 ـ 1659 / 1070)، و پسر ديگر ايشان ملاعبدالله (وفات 1673 / 1084) به ما رسيده است. ملامحمدتقى مجلسى نيز يكى از محققين برجسته و ارزشمند عصر صفويه بود. امّا در اين ميان حداقل يكى از ويراستها را مىتوان منتسب به شيخ بهايى (وفات 2 ـ 1621/ 1031) ـ حقوقدان، فيلسوف، معمار، شاعر، و رياضىدان مشهور دوران صفويه