مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 12

پس، از هر جاى طبيعت و خلقت كه بشر وارد شود و اين پوست و قشر را بشكافد، به خدا مى‏رسد و نشانه‏ى توحيد را خواهد ديد؛ امّا همين‏جا با توجّه دقيق‏تر، امر ديگرى هم هست و آن يافتن فطرت مى‏باشد، چون خود خواسته كه اين‏ها نشانه‏هاى او باشند، و چون اوست كه اين‏ها را دليل بر خودش قرار داده است كه اگر نبود يا نمى‏خواست، از اين جهان تار و پودى نبود. بنابر اين نشانه و آيه‏بودن خلقت به واسطه‏ى اوست. پس اوّل خدا را بايد شناخت؛ و در نتيجه خود خدا دليل بر خلقت مى‏شود.
شيرينى سخن در همين است. تذكّر و تنبّه به فطرت را خود خدا قرار داده، عالم را هم او خود دليل و برهان بر خودش قرار داده، و راه‏نمايى به دليل هم از خود اوست. بنابراين شناخت خدا به خود خداست و او را به خودش بايد شناخت. ۱
ايشان هم به صراحت بيان كرده كه نتيجه‏ى توجّه به آيات خلقت‏ـ اعمّ از انفسى و آفاقى‏ـ ظهور و بروز معرفت فطرى است نه امر ديگر و نه معرفتى جدا از آن معرفت فطرى. معرفت فطرى همان است كه به تعريف خداى سبحان براى همه در عوالم پيشين تحقّق يافته است. اضافه بر اين تصريح مى‏كند كه آيتيّت نيز، ذاتى آن‏ها نيست، بلكه همه اسبابى است كه خداى سبحان به خواست مشيّت خويش براى تحقّق فعلش قرار داده است.

5ـ آيه‏اللّه‏ وحيد خراسانى

ايشان طرقى براى وصول به ايمان به خدا مطرح كرده و مى‏نويسد:
أمّا لاهل اللّه‏ تعالى فالدّليل و عليه و الوسيلة إلى معرفته هو سبحانه: «أوَلم يكف بربّكَ أنّه على كلّ شي شهيد»۲ «يا من دلّ على ذاته بذاته» ۳ ، «بكَ عرفتك وأنت دلّلتني عليك» ۴ وَ امّا لغيرهم فنشير الى عدّة طرق رعاية للاختصار. ۵
امّا براى اهل اللّه‏ تعالى دليل بر خدا و وسيله براى معرفتش خود خداى سبحان

1.همان/ ۳۸.

2.فصّلت / ۵۳.

3.بحارالأنوار ۸۴/ ۳۳۹.

4.اقبال الاعمال / ۶۷.

5.منهاج الصالحين ۱ / ۱۵.

صفحه از 30