مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 14

و هم دليل معرفت و معرّف است. مع‏ذلك مراتبى از مراتب معرفت است كه عنايت مستقيم الاهى سبب آن مى‏شود و در اثر دعا و عبادت و خضوع و خشوع حاصل مى‏گردد و شخص عارف، اين نوع عرفان اشراقى را ذوق مى‏نمايد.
بنابراين، مقصود دعاكننده اين نيست كه معرفت ندارم يا تو را با آثار و دلايل نشناخته‏ام؛ بلكه مقصودش اين است كه تو خودت، خودت را به من بشناسان و اين معرفت مانند نورانيّت عقل است كه خدا افاضه فرموده است و هركس كه آن را دارا شد، سخت در نگهدارى آن مراقبت مى‏نمايد.
ما همه چيز را به خدا شناخته‏ايم، زمين و آسمان و كوه و دريا و حيوان و انسان، و همه‏چيز و همه‏كس شناختيم. اگر خدا به ما عقل و تميز و رشد نداده بود، ما هيچ چيز را نمى‏شناختيم و اگر او مخلوقات را نيافريده بود و اين‏همه دلائل را براى اثبات وجود خودش قرار نداده بود، شناسانده و شناخته نمى‏شد. پس چنان‏چه صحيح است بگوييم: «عَرَفْتُ اللّه‏َ بِالأشياء» ۱ صحيح است كه بگوييم: «بِاللّه‏ِ عَرَفْتُ الأشياءَ»۲ و اين هم ممكن است معنايى از «إنّا لِلّه وَ إنّا إلَيهِ الراجِعون»۳ باشد؛ زيرا از سوى خدا و به اعانت و يارى و افاضه‏ى خدا، اشياء را مى‏شناسيم مثل اين كه در اوّل، از خدا به سوى خلق سفر كرده باشيم‏ـ هرچند برخى به مبدأ سفر توجّه ندارندـ و سپس از خلق به سوى خالق سفر مى‏نمايى.
بارى اين مرتبه از معرفت وقتى كامل شد، عارف، خدا را اظهر اشياء مى‏داند؛ بلكه او را فقط ظاهر مطلق و حقيقى مى‏يابد و لذا در دعاى عرفه است:
«كيف يستدلّ عليك بما هو في وجوده مفتقر إليك؟ أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتّى يكون هو المظهر لك؟! متى غبت حتّى تحتاج إلى دليل يدلّ عليك؟! أو متى بعدت حتّى تكون الآثار هي الّتي توصل إليك؟! عميت عين لا تراك عليها رقيبا و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبّك نصيبا.»«خدايا تو از همه چيز ظاهرتر و آشكارترى، تو اصلى و تو ذاتى، تو حق حقيقى و حقيقت حقّى، تو كمال مطلقى، چه چيز از تو ظاهرتر مى‏باشد كه تو را به آن بشناسيم؟ ظاهر و آشكار تويى، باطن و پنهان هم تويى.»۴
ايشان هم چنان‏كه مى‏بينيم از معرفه‏اللّه‏ باللّه‏ به «ذوق» تعبير كرده و يادآور

1.شناختم خدا را به اشياء.

2.به خدا شناختم اشياء را.

3.بقره/ ۱۵۶.

4.معرفت حجّت خدا/ ۷۷ ـ ۸۰.

صفحه از 30