قُلْتُ: فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: «لا. عَلَى اللَّهِ الْبَيَانُ. لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها وَ لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلّا ما آتاها.» 1 خدا خيرت دهاد! آيا در مردم ابزارى قرار داده شده كه به وسيلهى آن، خدا را بشناسند؟
فرمود: «نه.»
پرسيدم: آيا آنها را تكليف به معرفت كرده است؟
پاسخ داد: «نه. تنها به عهده خداست كه بيان كند. خدا هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكند و خدا هيچ كس را جز به آنچه به او داده تكليف نمىكند.»
2ـ 2. امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«لَمْ يُكَلِّفِ اللَّهُ الْعِبَادَ الْمَعْرِفَةَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ إِلَيْهَا سَبِيلاً.»
۲
«خداوند، بندگان را بر معرفت تكليف نكرده است و راهى براى آنها قرار نداده كه به آن برسند.»
در اين دو حديث، تكليف به معرفت به طور مطلق نفى شده است. در حديث دوم تصريح شده كه خداوند سبحان، راهى به سوى معرفت براى بندگانش قرار نداده است. بر اساس اين حديث، معرفت، از آثار و لوازم هيچ چيزى نيست و هيچكس نمىتواند مدّعى وجود راهى باشد كه سير آن راه، صد در صد به معرفت بينجامد. بلكه همه راههاـ جز مشيت الهىـ به سوى معرفت بسته است. در روايت اوّل مىفرمايد كه خداوند، نه تنها راهى براى معرفت خود قرار نداده است، بلكه هيچ ابزار و نيرويى هم به انسان نداده كه به كمك آن قوه، بتواند به معرفت برسد. همه قوا و آلاتى كه خداوند سبحان در اختيار انسانها قرار داده است، از رساندن او به معرفت عاجز و ناتوانند. پس بر اوست كه بيان كند و بشناساند تا راه براى تكاليف باز گردد و تا مادامى كه معرفى از سوى او صورت نگيرد، راه براى تكليف احدى هموار نخواهد شد.
پس معناى مورد نظر از معرفت، امرى عام نيست كه هر معرفتى را در بر گيرد، بلكه معرفتى است كه منشأ تكليف گردد و معلوم است كه در رأس آنها
1.كافى ۱ / ۱۶۳؛ توحيد / ۴۱۴؛ المحاسن ۱ / ۲۷۶؛ بحار الانوار ۵ / ۳۰۲.
2.المحاسن ۱ / ۱۹۸؛ بحار الانوار ۵ / ۲۲۲.