است که جواب آنها براى محقّقانى که سالها عمر خويش را در فنّ کلام صرف کردهاند دشوار است؛ چه رسد به کسى که زمان اندکى براى تصحيح عقايد خود دارد تا به آن مشغول شود و بايد به تحصيل معاش و معاد خويش بپردازد، به ويژه از آنکه شيطان، چنين فرصتى را مغتنم مىشمرد، شبهه مىافکند و در بديهيّات، تشکيک مىکند. ما جماعتى را ديديم که عمر خويش را صرف مباحث براهين عقلى کردهاند؛ امّا جز نتيجهى اندکى عايد آنها نشده است.
18. سيّد عبد اللّه شبّر (م 1242)
مرحوم شبّر مىنويسد:
اعلم أنّ وجوده تعالى لکمال ظهوره و غاية وضوحه أجلّ من أن يحتاج إلى بيان و أوضح من أن يتوقّف على دليل و برهان؛ فإنّ العيان يغني عن البيان، و الوجدان يکفي عن الشاهد و البرهان. ۱
بدان که وجود خداى تعالى به جهت کمال ظهورش و غايت وضوحش بزرگتر از آن است که نياز به بيان داشته باشد و واضحتر از آن است که متوقّف بر دليل و برهان باشد؛ زيرا عيان ما را از بيان بىنياز مىکند و وجدان به عنوان بهترين شاهد و برهان کافى است.
نيز مىنويسد:
إنّ الحقّ الحقيق أنّ التصديق به وجود اللّه تعالى بل توحيده أمر جبلّي قد فُطر الناس عليه.
حقّ استوار، آن است که تصديق به وجود خداى تعالى بلکه توحيدش امرى فطرى است که مردم بر آن مفطور شدهاند.
سپس در توضيح اين مطلب و تحقيق آن، آيات و رواياتى آورده و پس از آن مىنويسد:
و لهذا جعلت الناس معذورين في ترکهام اکتساب المعرفة باللّه تعالى، متروکين على ما فطروا عليه، مرضيّاً عنهم به مجرد الإقرار بالقول؛ و لميکلّفوا بالاستدلالات العلميّة في ذلک.