نكات
2ـ 1ـ 1) خداوند سبحان در اين آيهى شريفه، بندگان خويش را ابتدا به اقامهى وجه به سوى دين، بدون هيچگونه انحرافى از آن، امر مىكند. دين يعنى آيين بندگى خدا. مجموعه وظايف بندگى در زمانها و مكانهاى مختلف را، خداى سبحان براى بندگانش تعيين و ابلاغ مىدارد. پس در اين آيهى شريفه، از بندگان خواسته مىشود كه خدا را بندگى كنند آنگونه كه او مىخواهد، تا از هر گونه انحراف و كجى در بندگى دور مانند.
2ـ 1ـ 2) خداوند، سخن از فطرت الاهى به ميان مى آورد و بندگانش را بر ملازمت آن ترغيب و تشويق مىكند و از آنان مىخواهد بر فطرتى كه منسوب به خداست، پايدار و استوار باشند. سپس تذكّر مىدهد كه اين فطرت، امرى است كه بشر با آن سرشته شده است. آنگاه تصريح مىكند كه اين فطرت منسوب به خداست و بشر از ابتداى خلقت با آن سرشته شده است. از اينرو، هيچگونه تغيير و تبديل در آن وجود ندارد.
خواهيم گفت كه اگرچه نمىتوان فطرت الاهى را تغيير داد× ولى اين بدان معنا نيست كه انسان هيچگاه از آن غافل و محجوب نمىگردد. امّا از آنجا كه اين فطرت در حقيقت وجود همهى انسانها به عنايت خالق متعال نهاده شده است احدى نمىتواند آن را تغيير دهد. به همين جهت، در آيات فراوان تأكيد مىكند كه اگر از همهى انسانها بپرسى كه خالقشان كيست، مىگويند: خدا.
2ـ 1ـ 3.) خداوند در ادامهى آيهى شريفه يادآور مىشود دينى كه پايدار و استوار است و تغيير و تبديلى در آن راه ندارد، همان دين همهى انبياى الاهى در تمام زمانها و مكانهاست كه همهى بشر با آن مفطور گرديدهاند. خداوند در قرآن، اين دين را اسلام ناميده است:
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الْاءِسْلامُ.۱همانا دين نزد خدا، همان اسلام است.