معرفة اللّه‏، فطرى است آيات و روايات - صفحه 30

واسطه‏ى نبوّت و شريعت، از ميان برمى‏دارد.
در تفسير نمونه هم مى‏خوانيم:
نخست مى‏فرمايد: انسان‏ها در آغاز، همه امّت واحدى بودند «كانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» و در آن روز تضادّى در ميان آن‏ها وجود نداشت، زندگى بشر و اجتماع او ساده بود، فطرت‏ها دست نخورده، و انگيزه‏هاى هوى و هوس و اختلاف و كشمكش در ميان آن‏ها ناچيز بود، خدا را طبق فرمان فطرت مى پرستيدند و وظايف ساده خود را در پيشگاه او انجام مى‏دادند (اين مرحله‏ى اوّل زندگانى انسان‏هابود)، كه احتمالاً فاصله‏ى ميان زمان آدم و نوح را پر مى‏كرد.
سپس زندگى انسان‏ها شكل اجتماعى به خود گرفت و مى‏بايد هم چنين شود؛ زيرا انسان براى تكامل آفريده شده و تكامل او تنها در دل اجتماع تأمين مى‏گردد (و اين مرحله‏ى دوم زندگى انسان‏ها بود).
ولى به هنگام ظهور اجتماع، اختلاف‏ها و تضادها پديد آمد، چه از نظر ايمان و عقيده و چه از نظر علم و تعيين حق و حقوق هر كس و هر گروه در اجتماع. و در اين‏جا بشر تشنه‏ى قوانين و تعليمات انبيا و هدايت‏هاى آن‏ها مى‏گردد تا به اختلافات او در جنبه‏هاى مختلف پايان دهد (اين مرحله‏ى سوم بود).
در اين‏جا خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند و انذار كنند.
«فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِـيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ». (و اين مرحله‏ى چهارم بود). ۱
در همه‏ى تفاسير، سخن از اين است كه سبب و منشأ بعثت پيامبران، وجود اختلاف در ميان امّت بوده است نه اتّحاد و وحدت. اين معنا شايد، از نظر بينش اجتماعى بشر امرى درست و نيكو باشد؛ ولى بحث در اين است كه آيا مراد خداوند سبحان از آيه‏ى شريفه هم همين مطلب است يا نه؟ مسلّماً اين معنا خلاف ظهور آيه، بلكه خلاف صراحت آيه‏ى شريفه است. چون آيه‏ى شريفه به روشنى دلالت دارد كه بعثت به جهت وحدت امّت بوده است.
2ـ 6ـ 2) مرحوم آيت اللّه‏ ملكى ميانجى آيه‏ى شريفه راـ با توجّه به رواياتى كه در تفسير آن وارد شده است‏ـ به گونه‏اى ديگرى معنا كرده و مى‏فرمايد:
إنّ الموجب و السبب لبعث الأنبياء و الرسل ليس هو اختلاف الناس؛ بل

1.تفسير نمونه ۲/ ۹۴ـ ۹۵.

صفحه از 39