بعث الأنبياء إنّما هو لوضع التكاليف و العبادات و سوقهم إلى المعاد و تربيتهم و تزكيتهم و إيصالهم و هدايتهم إلى أعلى مدارج الكمالات و أن يستأهلهم لقرب الحقّ تعالى، و ليحكموا بينهم لو اختلفوا في الحقائق و ليضعوا قوانين عامّة، كي يرجعوا إليها عند التخاصم و التنازع. 1
موجب و سبب بعثت پيامبران و رسولان، اختلاف مردم نيست؛ بلكه بعثت پيامبران براى وضع تكاليف و عبادات، راهنمايى آنها به معاد، تربيت و تزكيه و هدايت، رساندن آنها به بالاترين مدارج كمالات است و براى اهل نمودن آنها براى قرب حق تعالى و براى حكم ميان آنها در موارد اختلاف در حقايق و براى وضع قوانين عمومى و براى حلّ خصومات و منازعات بوده است.
2ـ 6ـ 3) آيهى شريفه به روشنى، مىرساند كه علّت بعثت انبيا از سوى خداى تعالى اتّفاق امّت و يكدست بودن آنهاست نه وجود اختلاف ميان آنان. بنابراين بايد ديد مراد از وحدت و يكدستى كه موجب بعثت پيامبران گرديده، چه وحدتى است. در رواياتى كه از اهل بيت عليهم السلام در تفسير آيهى شريفه وارد شده، اين وحدت بيان گرديده است. پيش از آنكه پيامبرى از سوى خداى تعالى بر مردم مبعوث شود، همهى آنها از جهت كفر و ايمان اتّحاد داشتند؛ يعنى نه مؤمن بودند و نه كافر و نه مشرك. از امام صادق عليه السلام در مورد وحدت امّت در آيهى شريفه پرسيدند. فرمود:
كان ذلك قبل نوح. قيل: فعلى هدى كانوا؟ قال: بل كانوا ضُلّالاً... لم يكونوا على هدى. كانوا على فطرة اللّه التي فطرهم عليها، لا تبديل لخلق اللّه. و لميكونوا ليهتدوا حتّى يهديهم اللّه. أ ما تسمع يقول إبراهيم: « لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضّالِّينَ»؛ أي: ناسيا للميثاق. 2 امّت پيش از نوح، امّت واحد بود.
پرسيدند: آيا آنان هدايت يافته بودند؟
فرمود: بلكه آنان گم بودند... بر هدايت نبودند. بر فطرت خدا بودند كه بر آن مفطورشان كرده است. خلق خدا را تبديلى نيست. و هدايت نمىپذيرند تا اينكه