از حمله دشمن است.» (15: ص 254) با توجّه به ظاهر حديث، اين توهّم ايجاد مىشود كه گناه فرار كردن از جايى كه در آن بيمارى طاعون است، مانند گناه فرار كردن از حمله دشمن است؛ امّا با بيان سبب حديث معلوم مىشود كه اين حديث مخصوص كسانى است كه در مرزها هستند نه در جاى ديگر.
ابانبن عثمان گويد: يكى از اصحاب ما از امام كاظم عليه السلام پرسيد: اگر من در شهرى باشم كه بيمارى طاعون در آن وجود دارد، آيا از شهر بروم؟ فرمود: بله. پرسيد: اگر طاعون در روستا هم باشد و من در آن باشم، از آنجا هم بروم؟ فرمود: بله. عرض كردم: ما حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكنيم كه فرمود: فرار از طاعون مانند فرار از حمله دشمن است. امام عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله اين سخن را درباره كسانى فرموده است كه در مرز، مقابل دشمناند و طاعون در آنجا شايع مىشود و آنها مكانهايشان را خالى مىكنند و مىگريزند. رسول خدا صلى الله عليه و آله آن حديث را درباره ايشان فرمودند. (همان)
1ـ8ـ3) تقييد مطلق
حديث مطلق حديثى است كه مفاد آن بر كلّيّه مصاديقش قابل اِعمال باشد. حديث مقيّد حديثى است كه دايره مصاديق و افراد مطلق را محدود به شرط يا قيدى مىكند و در نتيجه، دايره شمول مطلق را تنگتر مىكند تا فقط شامل بعضى از مصاديق شود. (10: ج 1، ص 237)
گاهى حديث مطلق است، امّا قيد يا شرطى يافت مىشود كه آن را از اطلاق خارج مىكند. اين قيد يا شرط ممكن است در مورد صدور حديث وجود داشته باشد كه با آگاهى از آن، حديث، مقيّد به آن شرط يا قيد مىشود.
مثال: «اللّهم من باع رقعة من أرض فلا تبارك فيه: خدايا! هر كس قطعهاى از زمين خريد، بركتى در آن قرار نده.» (14: ج 3، ص 170) از ظاهر اين حديث، اطلاق برداشت مىشود. گويى كه خريدن مطلق هر زمينى بدون قيد و شرط مبارك نيست؛ امّا با