نقد و بررسى نظريّه سيوطى در باب تناسب سوره‏ ها - صفحه 98

(همان، ص 39)
بقره نخستين سوره‏اى است كه در مدينه نازل شده، پس آغاز قرآن با آن تناسب دارد؛ زيرا كه تقدّم و اولويّت زمانى، خود نوعى اولويّت است.

نقد چهارمين وجه

در اين وجه، سيوطى سزاوار بودن سوره بقره را براى تقدّم نسبت به 112 سوره ديگر قرآن، در اين مى‏داند كه بقره اوّلين سوره مدنى است؛ پس بايد اوّل قرآن باشد. نقد اول: اگر اوّليّت و تقدّم در نزول، به نوعى، اولويّت و سزاوارى مى‏آورد، چرا اوّلين سوره مكّى از اين افتخار بى نصيب مانده و از اين اولويّت محروم شده است؟ پس چون مكّه، به دليل بعثت پيامبر در آن، نسبت به مدينه، اوليّت و تقدّم دارد، بايد اوّلين سوره مكّى ابتداى قرآن مى‏آمد! نقد دوم: اگر اين روابطه واضحه و ضابطه كافيه و دليل خردپسند صحيح است، علاوه بر بقره، بايد در تمام قرآن صدق مى‏كرد؛ حال آنكه با تمام تلاشى كه سيوطى كرده، تنها توانسته در 23 سوره، يعنى فقط در يك پنجم قرآن، آن را اعمال كند. مثلاً براى ترتيب سوره شعراء و سپس نمل و آن گاه قصص مى‏گويد: «روايت شده كه اين سوره‏ها به همين ترتيب نازل شده‏اند و همين مطلب، براى قرار گرفتن آنها در مصحف، دليل كافى است.» (همان: ص 71)
اوّلاً چنان‏كه ذكر شد، اين گونه روايات فقط مشكل يك پنجم قرآن را حل مى‏كند. ثانيا اگر ترتيب نزول، دليل كافى براى قرار گرفتن در مصحف است، چرا بقيه ترتيب نزولها، براى مقدّم و مؤخّر شدن در قرآن دليل كافى نيستند!؟

واپسين گفتار

به بهانه بررسى كتاب «تناسق الدرر» با دو موضوع مهمّ علوم قرآنى، يعنى «تناسب و پيوستگى سور قرآن» و «نظم نزولى و نظم تدوينى» تا حدودى آشنا شديم؛ امّا اشاره به اين نكته ضرورى است كه: اگر چه وجوه مناسبت در تقديم و

صفحه از 99