معرفت فطرى در احاديث ـ بررسى آراى دانشمندان - صفحه 22

او را فرزندى باشد در حالى كه همسرى برايش نبوده... و خداوند لطيف و آگاه است.» و آيات آخر سوره حشر و ديگر آيات توحيدى را فرو نمى‏فرستاد.

4ـ 2) شيخ مفيد (م413)

ايشان در شرح «فطر اللّه‏ الخلق على التوحيد» مى‏نويسد:
أي: خلقهم للتوحيد و على أن يوحّدوه. و ليس المراد به أ نّه أراد منهم ۱ التوحيد و لو كان الأمر كذلك ما كان مخلوق إلّا موحّداً و في وجودنا من المخلوقين من لايوحّد اللّه‏ تعالى دليل على أ نّه لم يخلق التوحيد في الخلق بل خلقهم ليكتسبوا التوحيد. (26: ص 60)
يعنى: خلق را براى توحيد و براى اينكه او را به يگانگى بخوانند، آفريد و معناى روايت اين نيست كه خداوند توحيد را در آنها خلق كرد و اگر مقصود همين باشد، نبايد آفريده غير موحّدى پيدا شود؛ در حالى كه در ميان ما آفريدگان كسانى هستند كه خدا را به يگانگى قبول ندارند. پس اين دليل است كه خداوند توحيد را در آنها خلق نكرده، بلكه آنها را آفريده است تا توحيد را كسب كنند.
در گفتار فعل اللّه‏ بودن معرفت و توحيد خدا گفتيم كه بيشتر متكلّمان شيعه معتقدند كه معرفت و توحيد خداوند سبحانه نظرى و اكتسابى است. مرحوم شيخ مفيد هم معرفت و توحيد را امرى نظرى و اكتسابى مى‏داند؛ بر همين اساس، وقتى مى‏خواهد فطرى بودن معرفت و توحيد را معنا كند، آن را به فعل انسان‏ـ كه امرى اكتسابى است‏ـ برمى‏گرداند؛ در حالى كه روايات ائمّه اطهار عليهم ‏السلام به روشنى، بر خلاف آن دلالت مى‏كند.
معلوم است كه فطرى بودن معرفت، نه از نظر صدوق و نه از نظر روايات، به اين معنا نيست كه كفر و شرك و ايمان فعل خداست. روايات تأكيد مى‏كنند و در آيات قرآن هم تصريح شده كه اگر از مشركان و كافران بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است، خواهند گفت: خدا. پس آيات و روايات، به وضوح، دلالت دارند كه

1.ق: خلق فيهم.

صفحه از 42