پژوهشى پيرامون آيه‏ ى تبليغ - صفحه 137

چنان منكوب شده بودند كه پيامبر در امر تبليغ حكمى از احكام خدا، از آنان ترس و دهشتى نداشت. اينان اين مطلب را در پاسخ به عدّه‏اى از علماى اهل تسنّن گفته‏اند كه معتقدند اين آيه در خصوص يهود و نصارى است. ۱ اين پاسخ منطقى به نظر نمى‏رسد زيرا:
2ـ 2ـ 1) در كتاب‏هاى مختلفى كه دانشمندان اهل تشيّع و تسنّن اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشته‏اند، روايات زيادى وجود دارد كه با صراحت مى‏گويد: آيه‏ى 67 سوره‏ى مائده درباره‏ى على عليه ‏السلام است. ۲
علاوه بر آن، رواياتى كه درباره‏ى جريان غديرخم و خطبه‏ى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمو معرّفى على عليه ‏السلام به عنوان وصى و ولى نقل شده، به مراتب بيش از آن است تا آن‏جا كه نويسنده‏ى محقّق علّامه امينى در الغدير، حديث غدير را از 110 صحابى و 84 تابعى و 360 دانشمند و كتاب معروف اسلامى نقل كرده است. بر اين اساس، حديث مزبور يكى از قطعى‏ترين روايات متواتر است و اگر كسى در تواتر اين روايت شك و ترديد كند، بايد گفت كه او هيچ روايت متواترى را نمى‏تواند بپذيرد.
اسلوب بيانى قرآن يكى از زيبايى‏هاى منحصربه‏فرد آن است. از اين‏رو براى اثبات شأن نزول اين آيه، لازم نيست ارتباط اين آيه را با آيه‏ى ماقبل و بعد خود قطع كنيم و بگوييم كه اين آيه با قبل و بعد خود هيچ ارتباطى ندارد تا از اين طريق اثبات كنيم كه اين آيه درباره‏ى اهل كتاب نازل نشده است؛ بلكه منطقى آن است كه توجّه ديگران را به احاديث متواتر در اين خصوص جلب كنيم.
2ـ 2ـ 2) قرآن كتاب هدايت است. براى رسيدن به اين مقصود، گاه با تذكّر مستقيم و با صراحت، انسان را مورد خطاب قرار داده و اوامر و نواهى خود را در جهت اصلاح و يا رشد وى ابلاغ نموده است. گاه، با نقل سرگذشت پيشينيان و توجّه به علل انحطاط اقوام گذشته، مخاطب را به عبرت‏گيرى از حوادث گذشته و جلوگيرى از تكرار آن‏ها در حال، فرا مى‏خواند و در هر مقطعى از آيات، قرآن وجه

1.تفسير مفاتيح الغيب ۳ / ۶۳۶ ؛ تفسير المنار ۶ / ۴۶۷.

2.بنگريد به: الغدير ۱، فصل «الغدير في الكتاب العزيز».

صفحه از 140