احادیث داستانی اهل بیت(ع)

واثلة بن اَسقع با یادکرد حدیثی از پیامبر(ص) در فضیلت اهل بیت(ع) ابوعمار را از دشنام به امام علی(ع) منع کرد

فضائل الصحابة، ابن حنبل ـ به نقل از ابو عمّار شدّاد ـ:

بر واثلة بن اَسقع وارد شدم، در حالی که جماعتی نزد او بودند. آنها علی(ع) را یاد کردند و بدو دشنام دادند و من هم با آنها بدو دشنام دادم. چون آن عدّه برخاستند، واثله به من گفت: چرا به این مرد ناسزا گفتی؟

گفتم: دیدم این عدّه به او دشنام می دهند. من نیز با آنها به او دشنام دادم.

گفت: آیا تو را از آنچه از پیامبر(ص) دیدم، آگاه نکنم؟

گفتم: آگاه کن.

گفت: نزد فاطمه(ع) رفتم و از علی(ع) جویا شدم. فاطمه گفت: نزد پیامبر خدا(ص) رفته است.

پس منتظر ماندم تا پیامبر خدا(ص) به همراه علی و حسن و حسین(ع)، در حالی که دست حسن و حسین را گرفته بود، داخل شد. پیامبر(ص)، علی و فاطمه(ع) را در برابر خود نشاند و حسن و حسین(ع) را بر رانش نشاند و سپس جامه اش ـ یا گفت: عبایش ـ را بر آنها پیچاند و سپس این آیه را تلاوت کرد: «خداوند، خواسته است پلیدی را تنها از شما اهل بیت بزداید». پس از آن فرمود: «خدایا! اینان، اهل بیت من اند و اهل بیت من، شایسته ترین اند».

فضائل الصحابة لابن حنبل عن أبی عمّار:

دَخَلتُ عَلی واثِلَةَ بنِ الأَسقَعِ وعِندَهُ قَومٌ، فَذَکروا عَلِیا فَشَتَموهُ فَشَتَمتُهُ مَعَهُم، فَلَمّا قاموا قالَ لی: لِمَ شَتَمتَ هذَا الرَّجُلَ؟ قُلتُ: رَأَیتُ القَومَ شَتَموهُ فَشَتَمتُهُ مَعَهُم، فَقالَ: ألا اُخبِرُک بِما رَأَیتُ مِن رَسولِ اللّهِ(ص)؟ قُلتُ: بَلی.

فَقالَ: أتَیتُ فاطِمَةَ(ع) أسأَلُها عَن عَلِی(ع) فَقالَت: تَوَجَّهَ إلی رَسولِ اللّهِ(ص)، فَجَلَستُ أنتَظِرُهُ حَتّی جاءَ رَسولُ اللّهِ(ص) ومَعَهُ عَلِی وحَسَنٌ وحُسَینٌ(ع) آخِذا کلَّ واحِدٍ مِنهُما بِیدِهِ حَتّی دَخَلَ، فَأَدنی عَلِیا وفاطِمَةَ(ع) فَأَجلَسَهُما بَینَ یدَیهِ، وأجلَسَ حَسَنا وحُسَینا(ع) کلَّ واحِدٍ مِنهُما عَلی فَخِذِهِ، ثُمَّ لَفَّ عَلَیهِم ثَوبَهُ ـ أو قالَ کساءً ـ ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیةَ: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»، ثُمَّ قالَ: اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی، وأهلُ بَیتی أحَقُّ.[۱]


[۱]فضائل الصحابة لابن حنبل: ج ۲ ص ۵۷۷ ح ۹۷۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۹، ص ۲۸۲.