اين صورت، برخى با عقايد درست، همانند اعتقاد به تشبيه، تجسّم و تعطيل، برخورد مىكنند.
آرى، اعتقادى كه بر مبناى جسمانگارى خداوند يا تعطيل يا تجسيم و تشبيه او باشد باطل است؛ چرا كه اساس تجسيم، تعطيل و تشبيه، بر بطلان بنا گرديده است؛ چه گوينده اين مطلب رابداند و چه نداند. همچنين هر روشنگرى و تفسير اعتقادى كه بر مبناى جبر يا بر اساس تفويض باشد، خطاست، چه تفسير كننده به اين اشتباه آگاه باشد و چه ناآگاهانه تفسير كند.
ما خداوند را چنين مىخوانيم: «مالك يوم الدين» (فاتحة الكتاب (1) / 4) همچنين در قرآن مىخوانيم:] «وجوه يومئذ ناضرةِ * إلى ربّها ناظرة * و وجوه يومئذٍ باسرة * تَظُنُّ أَن يفعل بها فاقره.»(قيامت (75) / 22 ـ 25). منظور از اين آيات ـ كه سخن از رؤيت الاهى مىكند ـ نگاه به يك جوان زيباروى ـ نعوذ باللّه ـ نخواهد بود. اين رؤيت، نه رؤيت جسمانى [خداوند]، بلكه رويتى قلبى [و معرفتى ]است؛ «تدركه القلوب بحقائق الإيمان». همان گونه كه امير مؤمنان عليه السلام فرمودند: «اَفأعبد مالا أرى؟!» (6: ص 399) آرى، رؤيت خداوند با چشمِ كروى درون كاسه سر، محدود كردن خداوند به آن چشم است كه خداوند از اين محدوديّت پاك و منزه است. در تفسير اين آيه چنين آمده است كه منظور از نظر در اين آيه، به معناى انتظار است. خلايق منتظرند تا به حساب ايشان رسيدگى شود، همان گونه كه آيه «فناظرة بم يرجع المرسلون» (نمل (27) / 35) به آن اشاره مىكند.
بطلان جسمانگارى
باطل بودن «توهّم جسمانگارىِ خداوند» تنها مخصوص به اين دنيا نيست. خداوند متعال در هيچ جا و مكانى محدود نخواهد شد: دنيا، آخرت، برزخ، اوّل، آخر،... او اوّل است قبل از اينكه چيزى باشد و آخر است بعد از فانى شدن تمامى اشيا و در هيچ عالمى از عوالم، محدود نخواهد شد.
هنگامى كه گفته مىشود، خداوند جسم نيست و به هيچ يك از مخلوقات