آن گاه در مقام تأویل و دفاع از حدیث، به نحوی سخن میگوید که گویا مدافع سرسخت آن است و چنان مستدل به بیان چهار وجه معنایی محتمل در حدیث میپردازد که کسی را یارای رد باور او نیست.۱ این عملکرد عالمان، همان پایبندی به سفارش معصومان علیهم السلام است که در روایات متعدد امر به احتیاط در انکار روایت کردهاند و هشدار دادهاند که به راحتی با چوب جعل، روایتی را به کنار ننهیم؛ مبادا علم ما همه جانبه نباشد و ناآگاهانه با انکار حدیث از دایره ولایت خداوند متعال و یا اهل بیت علیهم السلام خارج شویم.۲
نگارش حاضر سعی دارد با این نگاه به تحلیل یکی از احادیثی برخیزد که از نگاه بیشتر عالمان در شمار مجعولات و موضوعات جای گرفته است و آن، روایت معروف «دفن البنات من المکرمات» است که پذیرش آن از سوی مخاطب با سؤال از چرایی مفهومش همراه است که آیا واقعاً مراد پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم از این سخن، پدیده شوم «زنده به گور کردن دختران» است؟ اگر مراد این نیست پس معنای اراده شده از حدیث چیست؟ آیا میتوان معنایی از حدیث ارائه کرد که متفاوت از «زنده به گور کردن دختران» باشد؟ یا تنها راه درمان اشکال فهم این حدیث، همان عملکرد اکثر عالمان و رد حدیث است؟
این پژوهش بر مبنای تحلیل سه نکته: 1. معناشناسی واژه «دفن»، 2. توجه به سنت «زنده به گور کردن دختران» در عرب، 3. فضا و سببی که در تاریخ گزارش شده و طی آن، این حدیث از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم صادر شده است، در مقام پاسخ به پرسشهای مذکور برآمده است.
شایان ذکر است که در تحلیلها و پاسخهای ارائه شده، قصد این نیست که صدور روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اثبات شود، بلکه مسئله، بررسی میزان تأثیر توجه به مفهومشناسی و کاربرد واژه در عصر صدور و نیز فضای صدور یک متن، در برداشت و بازفهمی معاصر از آن است تا نشان داده شود چگونه کلامی که با یک زاویه دید، کاملاً با یافتههای عقلی و نقلی
1.. همان. ایشان در الامالی، ج۲، ص۴۳ نیز از این حدیث سخن گفته؛ اما تنها به بیان یک وجه معنایی در دفاع از حدیث بسنده کردهاند.
2.. روایات بسیاری متضمن این مفهوم هستند که «لا تکذبوا بحدیث آتاکم أحد؛ فإنکم لا تدرون لعله من الحق فتکذبوا الله فوق عرشه» و در پاسخ به سؤال راوی که گفته:«جعلت فداک! إن الرجل لیأتینا من قبلک، فیخبرنا عنک بالعظیم من الأمر، فیضیق بذلک صدورنا حتی نکذبه»، آمده است: قال: فقال أبو عبد الله(: «ألیس عنی یحدثکم»؟ قال: قلت: «بلی». قال: «فیقول للیل إنه نهار، و للنهار إنه لیل»؟ قال: فقلت له: «لا». قال: فقال: «رده إلینا؛ فإنک إن کذبت فإنما تکذبنا» (بحار الأنوار، ج۲، ص۱۸۶ و ص۱۸۷؛ نیز ر.ک: وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۸۷، ۸۸، ۱۱۲، ۱۱۹، ۱۲۰؛ بحار الانوار، ج۲، ص۱۸۶، ۱۸۷، ۱۸۹).