حدیث «لا تُفضّلونی علی موسی علیه السلام »؛ روی‏کردها و نظریه معیار - صفحه 12

دو داستان متفاوت بوده است.

3-1-1. مصادر

پیش از گزارش روایات منع تفضیل در صحیح البخاری، محدثانی چون طیالسی (م204ق)، صنعانی (م211ق)، ابن ابی شیبه (م235ق)، احمد بن حنبل (م241ق) این روایت و گونه‌های مشابه آن را در کتاب‏های حدیثی خود گزارش کرده‏اند. تحلیل سیر تاریخی نقل این روایت، نشان‌گر پذیرش آن در گفتمان حدیثی اهل سنّت در دوره تدوین بوده و اکثر محدثان مشهور و صاحب اثر این مذهب، حدیث بودن آن را تلقی به قبول کرده‌اند.

توجه به این نکته، مهم است که به لحاظ تاریخی، کتاب صحیح البخاری، نقش جدی در ترویج روایات منع تفضیل رسول خدا صلی الله علیه و آله بر موسی علیه السلام داشته است. این روایت در ابواب متنوعی از این کتاب گزارش شده است که خود می‌تواند دلیلی بر اعتماد بخاری یا مستدرک‌نگاران آن بر این روایت تلقی شود. روایت «لا تخیّرونی علی موسی» در «كتاب التفسیر: سورة الصافات»، ‏«كتاب الأَنبیاء، باب قول الله: وَكَلَّم اللهُ مُوسَی تَكْلِیماً»، «كتاب الأَنبیاء»، «كتاب الخصومات»، «كتاب الرقاق، باب: نفخ الصور»، ‏«كتاب الخصومات، باب: ما یذكر فی الإِشخاص و الخصومة بین المسلم و الیهود» و «باب: وفاة موسی» از صحیح البخاری گزارش شده است. با درنگ در تنوع کتاب‌ها و ابوابی که در صحیح البخاری به این روایات استشهاد شده است، می‌توان گفت از نگاه بخاری این روایت کارکردهای متنوع تفسیری، تاریخی، اعتقادی و فقهی داشته است.

بعد از وی نیز دیگر محدثان مشهور اهل سنّت، به دنباله روی از او، این روایت را در آثار حدیثی خود گزارش کرده‏اند. در کتاب‏های سنن نیز گاه بابی اختصاصی به این روایات مشاهده می‌شود؛ برای نمونه، ابو داود سجستانی در کتاب السنن خود، در «باب فی التخییر بین الأنبیاء علیهم الصلاة و السلام» آن را گزارش کرده است.‏ شایان ذکر است که این روایت، مصدر و طریق سنّی داشته و در منابع روایی کهن و معتبر شیعی گزارشی از آن یافت نشد.

2. تعارض در روایاتِ تفاضل پیامبران

اگر گزاره‌های اسلامی، دو حکم متناقض در باره یک موضوع ارائه نمایند، رابطه تعارض میان این گزاره‏ها پدید می‌آید و اگر این تعارض قابل رفع و علاج نباشد، اعتبار استناد و

صفحه از 30