حيوته الی مماته، فانّه سيرتنا. فمن تابعنا فليستنّ بسنّتنا و انّ سنّتنا الفقر و الفاقة الی اللّه تعالی.1
ولی در ادامه میان فقیر و زاهد تفاوت قایل میشود که:
فمن ترك الدنيا اختياراً، فهو زاهد، و من ترك الدنيا اضطراراً، فهو فقير.۲
تفسیر کشاجم شاعر از این روایت نشانگر همین رأی است:۳
زعموا أن من أحب علياًظل للفقر لابساً جلبابا
گمان کردند هر که علی _ علیه السلام _ را دوست میداردً همواره باید فقر را چون پوششی بر تن کند.
كذبوا كم أحبه من فقيرفتحلی من الغنی أثوابا
دروغ گفتند، چه بسیار که او را دوست میدارند و پیراهنهایی از ثروت در بر دارند (ثروتمندند).
حرّفوا منطق الوصي بمعنیخالفوا إذ تأولوه الصوابا
سخن وصی پیامبر را تحریف معنوی کردند، و با تأویل خود از را صواب دور گشتند.
إنما قوله ارفضوا عنكم الدنــيا إذا كنتم لنا أحبابا
بلکه معنای سخن ایشان این است که اگر دوستدار مایید، دنیا را از خود دور کنید و دنیا پرست نباشید.
این مفهوم را دیگران هم رد نمیکنند، اما افرادی چون ابن قتیبه جدا از ترک دنیا و تزهد، گویی زهد را ملازم فقر دانستهاند. به عبارتی، تفاوت این دو تفسیر در مفهوم زهد و تارک دنیا بودن است؛ یکی آن را مساوی فقر میداند که صبر میطلبد و دیگری زهد را قطع تعلق به دنیا دانسته، نه پذیرش فقر و افتخار به فقر مذموم.
4. معنای مجازی برای فقر نه معنای اصطلاحی و حقيقی
صاحب این رأی _ که متفرد است _ جناب شریف مرتضی است. وی ضمن تأیید دو تأویل و تفسیر فوق و نیکو خواندن هر دو و البته ترجیح تفسیر ابن قتیبه (فقر در دنیا)، وجه
1.. معارج نهج البلاغه، ص۴۱۹.
2.. همان، ص۴۲۰.
3.. دیوان کشاجم، ص۳۶.