پیامبر(ص) از عثمان بن مظعون خواست تا از زیاده روی در عبادت خودداری کند و به همسرش نیز رسیدگی کند
صحیح ابن حبّان عن أبی موسی الأشعری:
دَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ عَلی نِساءِ النَّبِی(ص) فَرَأَینَها سَیئَةَ الهَیئَةِ، فَقُلنَ: ما لَک؟ ما فی قُرَیشٍ رَجُلٌ أغنی مِن بَعلِک! قالَت: ما لَنا مِنهُ مِن شَیءٍ؛ أمّا نَهارُهُ فَصائِمٌ، وأمّا لَیلُهُ فَقائِمٌ.
قالَ: فَدَخَلَ النَّبِی(ص) فَذَکرنَ ذلِک لَهُ، فَلَقِیهُ النَّبِی(ص) فَقالَ: یا عُثمانُ، أما لَک فِی اُسوَةٌ؟ قالَ: وما ذاک یا رَسولَ اللّهِ فِداک أبی واُمّی؟
قالَ: أمّا أنتَ فَتَقومُ اللَّیلَ وتَصومُ النَّهارَ، وإنَّ لِأَهلِک عَلَیک حَقّا، وإنَّ لِجَسَدِک عَلَیک حَقّا، صَلِّ ونَم وصُم وأفطِر.
قالَ: فَأَتَتهُمُ المَرأَةُ بَعدَ ذلِک عَطِرَةً، کأَنَّها عَروسٌ. فَقُلنَ لَها: مَه! قالَت: أصابَنا ما أصابَ النّاسَ.[۱]
صحیح ابن حبّان ـ به نقل از ابو موسی اشعری ـ:
زن عثمان بن مَظعون، نزد زنان پیامبر(ص) آمد. او را با سر و وضع نامرتّبی دیدند. گفتند: تو را چه می شود؟ در میان قریش، مردی ثروتمندتر از شوهر تو نیست!
گفت: ما حظّی از او نمی بریم. روزش را روزه دار است و شبش را در عبادت.
پیامبر(ص) که آمد، همسرانش ماجرا را به ایشان گفتند. پیامبر(ص) به دیدن عثمان رفت و فرمود: «ای عثمان! مگر من برای تو الگو نیستم؟».
گفت: چه شده است، ای رسول خدا؟ پدر و مادرم به فدایت!
فرمود: «تو شب ها را به عبادت می گذرانی و روزها روزه می گیری، در حالی که همسرت نیز بر تو حقّی دارد، و بدنت را هم بر تو حقّی است. [شب ها را] هم نماز بخوان و هم بخواب. [روزها] را هم روزه بگیر و هم بخور».
بعد از آن، زن عثمان، خوش بو ـ مانند یک عروس ـ، نزد همسران پیامبر(ص) آمد. زنان پیامبر(ص) به او گفتند: هان! چه خبر شده؟!
گفت: به ما هم آن رسید که به دیگران می رسد.
[۱]. صحیح ابن حبّان: ج ۲ ص ۱۹ ح ۳۱۶، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۲۲.