احادیث داستانی حد سفره

امام باقر(ع) حد سفره را اینگونه بیان فرمود: بسم الله در آغاز، حمد خدا در پایان و غذا خوردن از مقابل خود

الإمام الصادق(ع):

إنَّ أبی صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ أتاهُ أخوهُ عَبدُاللّهِ بنُ عَلِی یستَأذِنُ لِعَمرِو بنِ عُبَیدٍ وواصِلٍ وبَشیرٍ الرَّحّالِ، فَأَذِنَ لَهُم، فَلَمّا جَلَسوا قالَ: ما مِن شَیءٍ إلّا ولَهُ حَدٌّ ینتَهی إلَیهِ.

فَجیءَ بِالخِوانِ فَوُضِعَ، فَقالوا فیما بَینَهُم: قَد وَاللّهِ استَمکنّا مِنهُ، فَقالوا: یا أبا جَعفَرٍ، هذَا الخِوانُ مِنَ الشَّیءِ؟ فَقالَ: نَعَم. قالوا: فَما حَدُّهُ؟

قالَ: حَدُّهُ إذا وُضِعَ قیلَ: «بِسمِ اللّهِ»، وإذا رُفِعَ قیلَ: «الحَمدُ لِلّهِ»، ویأکلُ کلُّ إنسانٍ مِمّا بَینَ یدَیهِ، ولا یتَناوَلُ مِن قُدّامِ الآخَرِ شَیئا.[۱]

امام صادق(ع):

عمویم عبد اللّه بن علی نزد پدرم ـ که درودهای خدا بر او باد ـ آمد و از ایشان برای عمرو بن عبید، واصل و بشیرِ رَحّال، اجازه شرفیابی خواست. پدرم به آنان اجازه داد. چون نشستند، فرمود: «هر چیزی برای خود، حدّی دارد که بِدان منتهی می شود».

در این هنگام، سفره آوردند و گستردند. آن سه نفر با خود گفتند: به خدا که اکنون، وقت مغلوب کردن اوست. پس گفتند: ای ابو جعفر! آیا این سفره، چیز هست؟

فرمود: «آری».

گفتند: پس، حدِّ (تعریفِ) آن چیست؟

فرمود: «حدّش آن است که چون گسترده شد، بسم اللّه گفته شود و چون جمع شد، الحمد للّه گفته شود، و هر شخصی از جلوی خودش بخورد و از جلوی دیگران چیزی بر ندارد.


[۱]. الکافی: ج ۶ ص ۲۹۲ ح ۳، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۵۲۶.