احادیث داستانی فداکاری امام علی(ع) در جنگ احد

امام علی(ع) در سخت ترین شرایط در جنگ احد، رسول خدا(ص) را تنها نگذاشت یعنی زمانی که اصحاب، صحنه را در جنگ، خالی کردند.

الإمام الصادق(ع):

اِنهَزَمَ النّاسُ یومَ اُحُدٍ عَن رَسولِ اللّهِ(ص)، فَغَضِبَ غَضَبا شَدیدا، قالَ: وکانَ إذا غَضِبَ انحَدَرَ عَن جَبینَیهِ مِثلُ اللُّؤلُؤِ مِنَ العَرَقِ، قالَ: فَنَظَرَ فَإِذا عَلِی(ع) إلی جَنبِهِ فَقالَ لَهُ: اِلحَق بِبَنی أبیک مَعَ مَنِ انهَزَمَ عَن رَسولِ اللّهِ! فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، لی بِک اُسوَةٌ، قالَ: فَاکفِنی هؤُلاءِ. فَحَمَلَ فَضَرَبَ أوَّلَ مَن لَقِی مِنهُم. فَقالَ جَبرَئیلُ(ع): إنَّ هذِهِ لَهِی المُؤاساةُ یا مُحَمَّدُ! فَقالَ: إنَّهُ مِنّی وأنَا مِنهُ. فَقالَ جَبرَئیلُ(ع): وأنَا مِنکما یا مُحَمَّدُ.

فَنَظَرَ رَسولُ اللّهِ(ص) إلی جَبرَئیلَ(ع) عَلی کرسِی مِن ذَهَبٍ بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ وهُوَ یقولُ: «لا سَیفَ إلّا ذُو الفَقارِ، ولا فَتی إلّا عَلِی».[۱]

امام صادق(ع):

در جنگ اُحُد، مسلمانان از گرد پیامبر خدا پراکنده گشتند و ایشان، سختْ خشمگین شد. پیامبر(ص) هر گاه خشمگین می شد، عرق، مانند دانه های مروارید از پیشانی اش سرازیر می گشت.

پیامبر(ص) نگاه کرد و علی(ع) را در کنار خویش دید. به او فرمود: «تو نیز با کسانی که از گرد پیامبر خدا پراکنده اند، به پسران پدرت بپیوند!».

علی(ع) گفت: ای پیامبر خدا! الگوی من شمایید.

پیامبر(ص) فرمود: «پس اینان را از من دور کن».

علی(ع) حمله کرد و بر نخستین کس از دشمن که رسید، ضربتی فرود آورد.

جبرئیل(ع) گفت: این است مواسات (فداکاری)، ای محمّد!

پیامبر(ص) فرمود: «همانا او از من است و من از اویم».

جبرئیل(ع) گفت: و من نیز از شما دو تن هستم، ای محمّد!

پیامبر خدا به جبرئیل(ع) نگریست که بر اورنگی از طلا در میان آسمان و زمین، نشسته بود و می گفت: شمشیری جز ذو الفقار نیست، و جوان مردی جز علی نیست».


[۱]. الکافی: ج ۸ ص ۱۱۰ ح ۹۰، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۲۸۲.