احادیث داستانی ممنوعیت نیرنگ در بازار

امام علی(ع) خرمافروشی را که با نیرنگ، جنسش را فروخته بود، مجبور به پس گرفتن کرد.

الکافی عن أبی صادق:

دَخَلَ أمیرُ المُؤمِنینَ(ع) سُوقَ التَّمّارِینَ، فَإِذَا امرَأَةٌ قائِمَةٌ تَبکی وهِی تُخاصِمُ رَجُلاً تَمّاراً، فَقالَ لَها: ما لَک؟ قالَت: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، اشتَرَیتُ مِن هذا تَمراً بِدِرهَمٍ فَخَرَجَ أسفَلُهُ رَدِیاً لَیسَ مِثلَ الَّذی رَأَیتُ.

قالَ: فَقالَ لَهُ: رُدَّ عَلَیها. فَأَبی حَتّی قالَها ثَلاثاً فَأَبی، فَعَلاهُ بِالدِّرَّةِ حَتّی رَدَّ عَلَیها. وکانَ عَلِی(ع) یکرَهُ أن یجَلَّلَ التَّمرُ.[۱]

الکافی ـ به نقل از ابو صادق ـ:

امیر مؤمنان(ع) وارد بازار خرمافروشان شد. دید زنی ایستاده است و می گِرید و با مردی خرمافروش، جرّ و بحث می کند. به آن زن فرمود: «چه شده است؟». زن گفت: ای امیر مؤمنان! من از او، یک درهم خرما خریده ام؛ امّا از خرماهای زیرین که نامرغوب است به من داده مانند خرماهایی که دیدم نیست.

امام(ع) به خرمافروش فرمود: «پس بگیر». مرد، قبول نکرد. امام(ع) سه بار فرمود و خرمافروش نپذیرفت. امام(ع) تازیانه اش را بالا بُرد و مرد، پس گرفت. علی(ع) نمی پسندید خرما [به گونه ای] بسته بندی شود [که موجب فریب خریدار گردد].


[۱]. الکافی: ج ۵ ص ۲۳۰ ح ۲، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۲۷۰ ح ۳۹۷۸، وسائل الشیعة: ج ۱۲ص ۴۱۹ ح ۲۳۲۵۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۳۰۲.