أقول: كأن ذلك من جهة أن أهل البيت يمثلون الحق و العدل و أكثر الناس علی خلاف ذلك و ضده، و خصوصا الحكام الظلمة، فيلاقون تشريداً و تطريداً و قتلاً و تنكيلاً فضلاً عن قطع أرزاقهم و عدم إعطائهم حقوقهم و هكذا... و إن نظره سريعة إلی ما مضی و مر علی شيعة أهل البيت يكشف بعض ما أقول...۱
بدین ترتیب، تفسیر فقر به فقر مادی و دنیوی صحیح است؛ اما با رویکرد فقر هدفدار، نه آن که تقصیر و کوتاهی در افتقار باشد که فقر به خودی خود مذموم است. اما حضرت به شیعیان آگاهی میدهند که در چنین شرایطی که برای مردم پیش خواهد آمد، فقر را همبر و ملازم حب اهل بیت بدانید و آن را بر بغض ما ترجیح دهید.
شعر سید حمیری نیز با توجه به این امر معنادار خواهد بود که در زمان او نیز این بلایا بر شیعیان وارد بود و لذا میگوید:۲
إن كنتَ من شيعةِ الهادي أبي حسنٍحقًا فأعدِد لرَيبِ الدّهرِ تجفافا
اگر شیعه واقعی امام هدایتگر ابو الحسن [علی _ علیه السلام _] هستی، برای سختی روزگار تن پوشی فراهم کن.
إن البلاءَ مُصيبٌ كلَّ شيعتِهفاصبِرْ و لا تكُ عند الهَمِّ مِقصافا
زیرا مصیبت به هر که شیعه اوست میرسد، پس صبر کن و در هجوم اندوه شکننده نباش.
بر اساس این فهم که به نظر فهم ظاهری از لفظ روایت است و دیگران به دلیل اکتفا به لفظ سعی کردند، از آن دور شوند و معنایی دیگر بر آن بار کنند؛ حال آن که اگر سیاق بیرونی و فضای حاکم را (ولو احتمالی) در نظر بگیریم، بی نیاز از توجیه روایت خواهیم بود. در این تفسیر از روایت بهتر است «استعداد» را به معنای معروف معادل «تأهب» دانست و «جلباب» تمیز یا حال جامد مؤول به مشتق برای آن باشد. با این وجه اعرابی بی نیاز از بیان آن به شکل: «فلیستعد لنفسه جلبابا من الفقر» میشویم؛ چون خود تمیز یا حال بودن، ما را به معنای گفته شده رهنمون است.
وجه دوم و مرجوح
وجه دوم قابل قبول در روایت گرفتن معنای نکوهیده فقر است که با معنای دوم
1.. شرح نهج البلاغة، سید عباس موسوی، ج۵، ص۲۸۹.
2.. دیوان السید الحمیری، ص۲۹۰ و ۲۹۱.