احادیث داستانی اعلام وصایت امام علی(ع) در یوم الانذار

روایتی از ماجرای یوم الانذار ار منابع اهل سنت

شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید عن أبی جعفر الإسکافی:

قَد رُوِی فِی الخَبَرِ الصَّحیحِ أنَّهُ(ص) کلَّفَهُ(ع) فی مَبدَإِ الدَّعوَةِ قَبلَ ظُهورِ کلِمَةِ الإِسلامِ وَانتِشارِها بِمَکةَ أن یصنَعَ لَهُ طَعاما، وأن یدعُوَ لَهُ بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ، فَصَنَعَ لَهُ الطَّعامَ ودَعاهُم لَهُ، فَخَرَجوا ذلِک الیومَ ولَم ینذِرهُم(ص)؛ لِکلِمَةٍ قالَها عَمُّهُ أبو لَهَبٍ.

فَکلَّفَهُ فِی الیومِ الثّانی أن یصنَعَ مِثلَ ذلِک الطَّعامِ، وأن یدعُوَهُم ثانِیةً، فَصَنَعَهُ ودَعاهُم فَأَکلوا، ثُمَّ کلَّمَهُم(ص) فَدَعاهُم إلَی الدّینِ، ودَعاهُ مَعَهُم؛ لِأَ نَّهُ مِن بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ، ثُمَّ ضَمِنَ لِمَن یؤازِرُهُ مِنهُم وینصُرُهُ عَلی قَولِهِ أن یجعَلَهُ أخاهُ فِی الدّینِ، ووَصِیهُ بَعدَ مَوتِهِ، وخَلیفَتَهُ مِن بَعدِهِ، فَأَمسَکوا کلُّهُم وأجابَهُ هُوَ وَحدَهُ، وقالَ: أنَا أنصُرُک عَلی ما جِئتَ بِهِ، واُوازِرُک واُبایعُک. فَقالَ لَهُم ـ لَمّا رَأی مِنهُمُ الخِذلانَ ومِنهُ النَّصرَ، وشاهَدَ مِنهُمُ المَعصِیةَ ومِنهُ الطّاعَةَ، وعاینَ مِنهُمُ الإِباءَ ومِنهُ الإِجابَةَ ـ: هذا أخی ووَصِیی وخَلیفَتی مِن بَعدی.

فَقاموا یسخَرونَ ویضحَکونَ، ویقولونَ لِأَبی طالِبٍ: أطِعِ ابنَک؛ فَقَد أمَّرَهُ عَلَیک.[۱]

شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید ـ به نقل از ابو جعفر اِسکافی ـ:

در خبر صحیح، آمده است که پیامبر(ص) در آغاز دعوت اسلام و پیش از آشکار شدن و انتشار آن در مکه، به علی(ع) دستور داد غذایی تهیه نماید و فرزندان عبد المطّلب را دعوت کند. علی(ع) غذا را آماده ساخت و آنان را دعوت کرد. آن روز، همه آمدند؛ امّا پیامبر خدا(ص)، به خاطر سخنی [جسارت آمیز] که عمویش ابو لهب گفت، هشدارشان نداد.

روز دوم نیز به علی(ع) فرمود تا همانند آن غذا را تهیه نماید و دیگر بار، ایشان را دعوت کند. علی(ع) غذا را آماده ساخت و ایشان را دعوت کرد و غذا را خوردند. آن گاه پیامبر خدا(ص) با ایشان سخن گفت و آنان را به دین دعوت کرد و علی را هم با آنان دعوت نمود؛ چرا که او نیز از بنی عبد المطّلب است. سپس تضمین کرد که هر کس از آنها، او را در گفته اش [یعنی اسلام] حمایت و یاری کند، وی را برادر دینی خویش، و وصیش بعد از وفاتش، و جانشینش پس از خود، قرار دهد؛ امّا همه آنان سکوت کردند و تنها علی پاسخ او را داد و گفت: من تو را در آنچه آورده ای، یاری می رسانم، و از تو پشتیبانی می نمایم و با تو بیعت می کنم.

پیامبر(ص)، پس از آن که از آنان ترک یاری دید و از علی، یاری، از آنان نافرمانی دید و از علی، فرمان برداری، از ایشان خودداری دید و از علی، پذیرش، فرمود: «این، برادر و وصی و جانشین من پس از من است».

آن جماعت، در حالی که تمسخر می کردند و می خندیدند و به ابو طالب می گفتند: «از پسرت فرمان ببر، که او را بر تو فرمان فرما ساخت!» برخاستند و رفتند.


[۱]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج ۱۳ ص ۲۴۴، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۳۶۸.